تک نگاشتی خواندنی درباره واژه ي مسجِد در قرآن کریم
به اشتراک بگذار !
قرآن كريم، ابتدا بذر انسجام و وحدت را در ميان قبايل مختلف كاشت و سپس به صورتي معجزه آسا لغات پراكنده قبايل عرب را جمع آوري كرد. دايره ي وسيع لغات در قرآن كريم و مشتق سازي هاي شگفت انگيز آن ايمان به اعجاز قرآن را در انديشه ي اعراب جاي داد.
عرب ها مي دانستند كه آيات قران از ناحيه اي بسيار فراتر از توان بشري صادر مي گردد. در آغاز، درك اين معنا مشكل بود و در اوائل دعوت به اسلام، گاه الفاظ قرآني را سحر و جادو تلقي مي كردند؛ اما كم كم پايه هاي ايمان به خداوند متعال در ذهن و فكر آنها استوار شد. در مواردي پيامبر اكرم (ص) الفاظي را اختراع مي فرمودند كه بين اعراب متداول نبود.
به عبارت ديگر، اصل و ريشه ي آن كلمه در اذهان عمومي وجود داشت اما مشتقي كه پيامبر اكرم (ص) مي ساخت براي مردم غريب و ناآشنا بود. براي مثال، زمخشري به اين آيه اشاره مي كند: ولاتلقو بايديكم الي التهلكه، هيچگاه عرب ماده ي هلك را بر وزن تفعله را استعمال نكرده بود؛ اما خداوند متعال در قرآن كريم اين ماده را بر اين وزن بر زبان مبارك پيامبر اكرم (ص) جاري ساخت. نمونه ي ديگر اين نوع مشتق سازي ها در كلام پيامبر اكرم (ص) لفظ مسجد و ديگر مشتقات واژه ي سجد است.
هر چند ريشه ي اين واژگان، يعني ماده ي سجد و برخي از مشتقات آن در كلام عرب وجود داشته است. پيامبر اكرم (ص) هنگام استعمال اين واژه، در قالب اسم مكان، هيچ نوع تغيير در اصل معناي لغوي آن ايجاد نكرد و مردم هر چند با ساختمان تركيبي لفظ مسجد آشنا نبودند، اما در مواجهه ي با آيات مسجد، اصل معناي واژه سجد را ميشناختند و مشتقات قرآني براساس همان معناي متعارف معني ميشد. به هر حال، نام پرستشگاه رسمي و اجتماعي مسلمانان مسجد گذاشته شد تا نشاني باشد بر نهايت عظمت مسجود.
لطف اين نام گذاري وقتي آشكار مي شود كه آدم خود مسجود ملائكه است و خداوند متعال مسجود همه ي موجودات جهان هستي. پيامبر (ص) اين واژه فقط در مورد خدا به كار برد و به كاركرد اين واژه وحدت معنايي بخشيد.
واژه ي مسجد مكرر در قرآن به كار رفته است كه در 22 مورد مفرد و در 6 مورد ديگر جمع است. مسجد معمولاً در آيات قرآني به مكان مقدسي اشاره مي كند كه مخصوص عبادت خداست اما به ساختماني اسلامي خاصي اشاره نمي كند. در تفسير مجمع البيان درباره ي كلمه ي مساجد ذيل ايهي 18 سورهي جن « و انً المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» چهار معنا از مفسران نقل شده است: برخي بر آناند كه مراد اعضاي هفتگانه است كه انسان بايد هنگام سجده آنها را بر زمين بگذارد. از امام محمدتقي (ع) نيز روايتي نقل شده است كه ايشان در جواب معتصم اين ايه را همين گونه تفسير كردهاند .
برخي ديگر از مفسران برآناند كه مقصود از مساجد در اين آيه، همهي زمين است؛ زيرا همان گونه كه گفتيم در آئين محمدي (ص) همهي زمين مسجد و پرستشگاه است. براساس نظر سوم، اين كلمه در معناي نماز به كار رفته است؛ زيرا مسجد به مفهوم سجده است و مراد از سجده نيز همهي نماز است. سرانجام، معناي چهارم آن است كه منظور از مساجد مكان عبادت مسلمانان است؛ همان مفهومي كه ذهن هر مسلمان، با شنيدن واژهي مسجد، آن را به ياد ميآورد. شايد بتوان گفت: روشنترين معني براي آيهي مورد بحث همين معناي اخير است كه بر پايهي ان مساجد معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسير شده است. اين مفهوم با انچه امام جواد (ع) نيز دربارهي اين آيه نقل كرده است منافات ندارد؛ بلكه ايشان با اين سخن از معناي باطني آيه پرده برداشته است. ايشان فرمودهاند كه قرآن گاه معناي مختف هفتادگانه دارد. خداوند متعال در آيهي ديگري مي فرمايد: «قل امر ربي بالقسط و اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين كما بداكم تعودون » بگو: پروردگارم به دادگري فرمان داده است و در هر مسجدي روي خود را مستقيم به سوي قبله كنيد و در حالي كه دين خود را براي او خالص گردانيدهايد، وي را بخوانيد؛ همانگونه كه شما را پديد آورد به سوي او برميگرديد. در اين آيه، در مورد معناي كلمهي مسجد نيز مباحثي مطرح شده است؛ شبيه آنچه در آيهي قبل گذشت.
چنانچه واژه-ي مسجد را به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسير كنيم، از اين آيه استفاده مي شود كه مسجد جايگاه دعا و عبادت خالصانه است؛ زيرا خداوند نخست انسان را فرمان ميدهد كه در مسجد حضور يابد و سپس از او ميخواهد دعا و عبادت خويش را با اخلاص كامل انجام دهد و اين آيه به روشني مفهوم فوق را نمايان ميكند. قرآن در سوره حج به صراحت مسجد را جايگاه ذكر و ياد خداوند متعال معرفي ميكند و ميفرمايد: أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلي نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ (39) الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ (40) به كساني كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [جهاد] داده شده است، چرا كه مورد ظلم قرار گرفتهاند، و البته خدا بر پيروزي آنان سخت تواناست. همان كساني كه بناحق از خانههايشان بيرون رانده شدند. [آنها گناهي نداشتند] جز اينكه ميگفتند: «پروردگار ما خداست» و اگر خدا بعضي از مردم را با بعض ديگر دفع نميكرد، صومعهها و كليساها و كنيسهها و مساجدي كه نام خدا در آنها بسيار برده ميشود، سخت ويران ميشد، و قطعاً خدا به كسي كه [دين] او را ياري ميكند، ياري ميدهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكستناپذير است.
در ارتباط با اين آيهها چند نكته درخور توجه است:
1- در فرماني كه سوي حكيم صادر ميشود، چنانچه بنا باشد علت و راز صدور آن نيز بيان شود، مهم ترين انگيزه اي مطرح خواهد شد كه در صدور آن نقش داشته است. در آيه هاي ياد شده خداوند در بيان رمز و راز تشريع جهاد مي فرمايد: اگر در اديان الهي جهاد و مبارزه تشريع نمي شد و در نتيجه مومنان چيره نمي شدند و دشمنان دين مغلوب نمي شدند، معابد و پرستشگاه ها ويران مي شد. از يكسو، اين نكته نشان دهندهي اهميت ويژه و جايگاه والاي مسجد در دين است و از سوي ديگر به اين موضوع اشاره مي كند كه مسجد پرجم دين و مظهر اسلام و مسلمانان است. پيام ديگر آيه هاي يادشده اين است كه يكي از اهداف جهادگران مسلمانان تلاش براي رونق بخشيدن به مساجد و جلوگير از خرابي و ركود آن هاست. اين مسئله آرماني مقدس و آرزوي همهي مسلماناني است كه صادقانه براي برپايي حكومت حق و عدل تلاش ميكنند. اين موضوع در آيهي بعدي سوره حج به شكلي صريح و روشن بيان شده است. الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُور (41) همان كساني كه چون در زمين به آنان توانايي دهيم، نماز برپا ميدارند و زكات ميدهند و به كارهاي پسنديده واميدارند، و از كارهاي ناپسند باز ميدارند، و فرجام همه كارها از آنِ خداست. پس آرمان اساسي كساني كه براي برپايي حكومت الهي تلاش و مبارزه مي كنند آن است كه مظاهر پرستش و بندگي خداوند در زمين، مساجد، آباد و پر رونق باشد. گرچه نماز بايد همهي تار و پود جامعهي اسلامي را فراگيرد و در همه جا برپا شود؛ اما جايگاه اصلي نماز، مسجد است. بنابراين تلاش براي گسترش فرهنگ نماز در جامعه از تلاش در راه رونق و توسعهي مساجد جدا نيست.
2- خداوند در بيان وصفي از اوصاف مسجد مي فرمايد كه در اين مكان ياد خدا فراوان مي شود. مي دانيم هرگاه سخنوري حكيم بخواهد چيزي را توصيف كند، وصف يا اوصافي از آن را بيان ميكند كه در نظر وي اهميتي ويژه داشته باشد. به طور طبيعي نيز كساني كه مخاطب چنين سخني قرا مي گيرند. بايد به آن توجه بيشتري بكنند. در مقام توصيف ويژگي مسجد، خداوند اين مكان مقدس را محلي ناميده است كه نام خداوند در آن فراوان برده مي شود. اين امر به صراحت مشخص مي كند كه نقش اوليه و بنيادين مسجد در اسلام آن است كه جايگاه ذكر و ياد حق تعالي باشد و مومنان، در آنجا، خداوند را با نام هاي نيكو بخوانند و در اين جايگاه مقدس است كه بشر، بر پايهي فطرت خود، توحيد و يگانگي خداوند را در ك ميكند و با ياد دائمي او به آرامش و اطمينان ميرسد. در آيهي ديگري در سوره نور خداوند به اين نكته تاكيد كرده است كه مسجد جايگاه حضور مومنان براي ذكر و تسبيح خداست و مي فرمايد: في بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (36) رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (37) در خانههايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش ميكنند: مرداني كه نه تجارت و نه داد و ستدي، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نميدارد، و از روزي كه دلها و ديدهها در آن زيرورو ميشود ميهراسند. علامهي بزرگوار، سيد محمد حسين طباطبايي، در تفسير اين آيه سخناني دارند كه حاصل آن چنين است: در اين آيه، مقصود از «رفع» بيشتر كردن قدر و منزلت مسجد است؛ يعني تعظيم و بزرگداشت آن. اساساً عظمت و بزرگي يا وي شريك است؛ پس اگر خداوند به بزرگداشت چيزي اذن ميدهد، در واقع با توجه به پيوند و ارتباطي است كه آن چيز با خداند متعال پيدا كرده است. از آنچه ذكر گرديد روشن مي شود كه راز بزرگي مسجد صفتي است كه پس از كلمهي مسجد ذكر شده است. آن بردن نام خداوند در مسجد است… . ايشان دربارهي كلمهي بيوت نيز ميفرمايد كه قدر مسلم از معناي آن همان مساجد است كه جايگاهي ويژه براي ذكر نام خداست و به همين منظور بنا شده. ايشان هنگام بحث دربارهي روايتهاي كه پيرامون اين آيه ها وجود دارد نيز با ذكر روايتي ميفرمايد: خانه هاي پيامبران و ائمه (عليهم السلام) نيز از مصاديق كلمهي بيوت است . همانگونه كه ملاحظه ميشود، در اين آيه نيز وصف مسجد آن است كه در آن نام خدا برده ميشود و مردان خدا براي تسبيح حق تعالي صبح و شام بدان روي مي آورند. اين نكته به روشني آشكار ميكند كه رسالت اوليه و اساسي مسجد در اسلام اين است كه كانون عبادت، ذكر و تسبيح خداوند متعال باشد. (سلطاني رناني، 1386)