محوريت مسجد در شهرهاي اسلامي
به اشتراک بگذار !
برگرفته از کتاب : ساماندهي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي ، نوشته دکتر مهدي ناظمي اردكاني وحميد شريفي زارچي
اصلي ترين شاخصه شهر اسلامي، مسجد ميباشد. مسجد كانون تجلي هويت معنوي مسلمانان است كه از صدر اسلام تاكنون به عنوان مهم ترين عنصر معماري مورد توجه قرار گرفته است و به شهر اسلامي محوريت ميبخشد. موقعيت و جايگاه مسجد در شهر اسلامي به گونهايي است كه جزو اولين بناهاي طراحي شده در شهر اسلامي ميباشد.
مبناي نظام داخلي واحدهاي شهري «نقش مديريتي و اجرايي مسجدالنبي» در زمان رسول اكرم (ص) كه از ابتداي تأسيس آن در كنار بعد عباديش فعال بوده است و آن را به عنوان «مركزيت عبادي» نظام الهي اسلام در ميان امت اسلامي معرفي ميكرده و در مسير حل و فصل امور جاريه آنان مورد مراجعه عموم مردم قرار ميداده است، به نوبه خود اسباب اين شده كه «شهر مدينه» يعني نخستين شهري كه مسجد با خصوصيت فوق در آن بنا گرديد، سازمان اجتماعي مشخص پيدا كند و جلوههاي بارزي از نظامات مدني اسلام در سطح عمومي آن ظهور نمايد، كه مطابق توضيحات زير در حقيقت مبناي مشخصي براي نظام داخلي «واحدهاي شهري» ميباشد و اجمالاً توضيحاتي پيرامون مشخصههاي اصلي آن ميآيد (رازاني، 1386: 401). مركزيت مسجد از مهمترين مشخصههاي سازمان شهري مدينه كه با گذشت سالهاي اوليه پس از مرمت تدريجاً شكل كاملتري يافته است خود «مسجدالنبي» ميباشد كه با استقرار در جايگاه نخستين «مركزيت سياسي» نظام اسلامي و در نتيجه تمركز كامل سياسي و كه شهر مدينه حول اين مركزيت به نوبه خود شرايط تشكيلاتي خاصي را پديد آورده است.
زيرا لازمه چنين تمركزي عملاً اين بوده كه نقش مديريتي مسجد در رابطه با همه ابعاد نيازهاي مادي و معنوي جامعه تازه پاي اسلامي ظهور داشته باشد و متقابلاً مجموعه فعاليتهاي مربوط به اين نيازها و به تبع آن موقعيتهاي سازماني و اجرايي آنها در فضاي عمومي شهر مدينه بطور پيوسته در ارتباط با مسجد النبي و تحت جاذبه مديريتي آن باشد كه اين امر از همه جهات آن واقع شده است چنانكه مسجد مدينه در كنار نقش گسترده عبادي اش در رابطه با مجموعه امور جاريه مردم اعم از سياسي، فرهنگي، اقتصادي، خدماتي و امنيتي فعال بوده و همچون قلب تپنده نظام اسلامي جريان سراسري اين امور را چه در مرحله بنيادي برنامه ريزي و چه مراحل سازماندهي و هدايت اجرايي بطور كامل مديريت ميكرده است (همان: 402). تمركز شهري از ديگر دستاوردهاي مهم نقش محوري «مركزيت مسجد» در مدينه منوره آن بوده كه تمام تشكيلات شهري اعم از مجموعههاي مسكوني يا غير مسكوني و نيز معابر ارتباطي و امثال آن همه به نحوي متمركز در جهت موقعيت مركزي مسجد شده يا تدريجاً در اين سو قرار گيرند كه اين تمركز در رابطه با نظام شهري اسلامي سازمان مشخصي را ارائه داده است و از شاخصههاي مهم و برجسته آن مي باشد (همان).
تمركز امور داد و ستد باتوجه به نقش اجرايي «مركزيت مسجد» در زمان رسول اكرم (ص) و در مدينه منوره، اساساً همه امور موردنياز جامعه اسلامي در اين شهر يا مستقيماً از اين طريق راه اندازي و فعال ميشده است و يا تحت هدايت مركزي مسجد قرار داشته است، اما در اين ميان از جمله اموري كه به سبب گسترش نقش آن و در عين حال ارتباط مستقيم و تنگاتنگ با نيازهاي روزمره مردم بسيار ضرورت داشته كه از اين مجرا تحت هدايت مركزي باشد و فعاليتهاي آن از هر نظر متمركز شود و مورد سازماندهي و مرزبندي قرار گيرد، امر بسيار مهم و حساس «دادوستد و بازار» بوده است كه دقيقاً در همين ارتباط، موردتوجه خاص رسول اكرم (ص) قرار داشته است و آن حضرت بر تمركز فعاليت آن و اختصاص جايگاه مشخصي براي استقرار بازار به منظور ممانعت از هر گونه پراكنده كاري در اين امر تأكيد فراوان، داشتهاند (همان: 404). مطابقت نظام واحدهاي شهري خصوصيات ساختاري فوق كه در زمان رسول اكرم (ص) در رابطه با شهر مدينه و نقش مركزيت مسجد در اين شهر ظهور بارز پيدا كرد، در واقع نمايانگر ارزشهاي تشكيلاتي مهمي است كه در رابطه با ساختار شهري نظام اسلامي به ويژه حوزههاي تقسيمات درون شهري در اين نظام، يعني همان «واحدهاي شهري» نيز عيناً صادق ميباشد و اين واحدها بسيار سزاوار برخورداري از چنين ارزش هايي ميباشند، زيرا هنگامي كه يك مركزيت سياسي نظام اسلامي با همان كيفيت سياسي و اجرايي مسجد مدينه در مركز يك واحد شهري با محدوده مشخص قرار ميگيرد و عهدهدار حل و فصل همه امور جاريه آن ميشود، بطوريكه كل محدوده شهري آن در حوزه اثر اجرايي مركزيت مزبور در ميآيد و تحت جاذبه مديريتي آن قرار ميگيرد، شكي نيست كه نقش سياسي اجرايي چنين مركزيتي در سطح آن واحد مشابه با همان نقش مهمي است كه مسجد مدينه در رابطه با حوزه عمومي اين شهر تازه مسلمان به عهده داشته است و در واقع تجسم زنده و فعال همان نقش ميباشد (همان: 407). جايگاه مركزي بازار نكته قابل ذكر آنكه شيوه استقرار بازار در حوزه مركزي شهر در گذشته نيز معمول بوده است و امروزه هنوز آثار آن در بسياري از شهرهاي بزرگ و قديمي پاربرجا ميباشد، چنانكه در همين ارتباط مساجد اصلي اين شهرها كه اغلب در مركز شهر بوده و به عنوان «مسجد جامع» و امثال آن ناميده ميشده.
نقش محوري داشته است و بازارها كه مجموعه حرف و فنون و شغلهاي مربوط به نيازهاي عمومي را در دل خود جاي ميداده، دور تا دور مسجد مركزي را فرا ميگرفته است. اين شيوه در عين حال بيانگر آن است كه شهرهاي ما در گذشته داراي نظامات اجرايي متشكل و سازمان يافتهاي بوده است كه جايگاه تشكيلاتي «مسجد» در مركزيت آنها ظهور مشخص و شناخته شدهاي داشته و پس از آن تشكل اقتصادي و آنگاه تشكل شهري و جمعيتي يك شهر به ترتيب برحول اين مركزيت اصلي شكل ميگرفته و بسط پيدا ميكرده است (همان: 416). برجستگي جايگاه مسجد مركزي از نكات مهم در رابطه با مركزيتهاي اجرايي نظام اسلامي ضرورت برجستگي «ساختمان مركزي مسجد» در قلب اين مركزيتها و به تبع آن در مركز فضاي شهري پيرامون آنهاست كه در همين ارتباط به عنوان «مسجد جامع» و امثال آن ناميده ميشود و شاخص هويت معنوي نظام اسلامي همچنين از مصاديق مهم اقامه شعائر الهي بوسيله اين نظام ميباشد و لذا حداقل چند ويژگي مهم در رابطه با آن ميبايست منظور شود كه از آن جمله است: «امتياز بناي مسجد برديگر بناهاي اطرافش»، «وسعت»، «استحكام»، «زيبايي»، «جذابيت»، «قداست و معنويت»، «نحوه مطلوب ارتباط مسجد جامع مركزي با فضاي شهري پيرامونش»، «سهولت دسترسي مردم به آن»، «برخورداري از ظرفيت كافي براي پاسخگويي به انواع تجمعات عمومي» (همان). مسجد جامع از مهم ترين واحدهاي معماري شهر اسلامي به شمار ميرود. در ابتداي شكل گيري حكومت اسلامي، هر شهر يك مسجد جامع داشت كه خطبه نماز جمعه و فرامين حكومتي از منبر آن اعلام ميگرديد. همزمان با توسعه قلمرو اسلامي و افزايش جمعيت مسلمانان بر تعداد مساجد افزوده شد. اما مسجد جامع هم چنان كاركرد ويژه خود را حفظ نمود. اهميت آن در شهر اسلامي تا آن حد بود كه شهر به مكاني اطلاق ميشد كه داراي مسجد جامع باشد (حبيبي، ۱۳۸۳: 43).
در قرون اوليه اسلامي مسجد جامع كاركردهاي ويژه اي يافت. ارتباط آن با بازار سبب شد تا اهميت خود را به عنوان هسته مركزي شهر تا مدتها حفظ كند و با شكل گيري مدارس نيز جنبه فرهنگي و تعليمي بيابد. در دوران خلافت اموي مسجد جامع با مهم ترين كانون سياسي شهر يعني دارالاماره ارتباط نزديكي يافت وحتي گاه به صورت دو بناي سر پوشيده نمايان ميگرديد (همان). به همين دليل مسجد جامع را در مركز شهر قرار ميدادند و تمامي شبكههاي ارتباطي شهر را به آن جا هدايت مينمودند و بدين صورت كاركرد سياسي- مذهبي شهر اسلامي و مسجد تضمين ميشد. در شهرهاي اسلامي وجود مسجد به حدي مهم بود كه اگر در شهري مسجد جامع نبود، از اهميت شهري محروم ميشد. هرچند مسجد جامع بيشتر مركزي مذهبي بشمار مي-آيد؛ اما شكلگيري افكار عمومي و ساماندهي اهداف مربوط به آينده شهر در اين مكان انجام ميشده، به همين دليل مسجد جامع شهرهاي ايران پيش از هر چيز مركزي اجتماعي و فرهنگي است.