مقدمه

مشاهدات تجربی، اظهارات دست اندرکاران امور مساجد وانجام مصاحبه های اکتشافی اولیه، که با چند تن از مردم عادی و برخی افراد فعال در مساجد انجام شده است، نشان می دهد که حضور مردم در مساجد نسبت به دوران انقلاب (۱۳۵۶ – ۱۳۵۷ ) و سال های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب (۱۳۵۸ – ۱۳۶۰) کاهش یافته است. بنابراین، اکنون به صورت جدی، این سؤال مطرح است که دلایل این کاهش حضور چیست؟ چرا صفوف نماز جماعت خلوت است؟ چرا شور و نشاط اواخر دهه پنجاه در مساجد دیده نمی شود؟ چرا از کتابخانه های مساجد، از کلاس ها، سخنرانی ها و سایر فعالیت های مساجد استقبال نمی شود؟

در تحلیل پدیده کاهش حضور در مساجد، اولین دلیل عمده ای که مطرح است، مقطعی بودن بعضی از نیازها در دوران رونق می باشد. طی دهه های چهل و پنجاه، به دنبال مجموعه ای از تحولات اجتماعی و فرهنگی، یک خواسته و نیاز جمعی در میان مردم پدید آمد: “برچیده شدن نظام شاهنشاهی و ایجاد حاکمیت اسلام”. کاهش حضور در مساجد در دوره رکود نسبی، تا اندازه ای به این دلیل بود که اولا، با پیروزی انقلاب و ثانیا با خنثی شدن بسیاری از توطئه های پس از انقلاب، نیازهای مذکور منتفی شده بود.

برای این قسمت از تحلیل، نمی توان نتایج کاربردی ارائه داد; زیرا نیازهای مقطعی یاد شده، مربوط به همان دوره خاص بوده است و نمی توان و نباید آن ها را در همان شکل سابق احیا کرد. اما یادآوری آن، این فایده را دارد که برخی از دلایل پدیده کاهش حضور را آشکار و قابل فهم می سازد.

بر مبنای این تحلیل، به منظور افزایش حضور مردم در مساجد ، باید با مداخله در متغیرهایی که موجب تغییر در تعادل نیاز ارزشی مردم شده است، این تعادل را به سوی برتری نسبی نیازها و ارزش های جمعی و متعالی، هدایت نمود. اگر بتوانیم فاصله میان واقعیت ها و آرمان ها را کاهش دهیم، میزان فقر را به حداقل برسانیم، سطح انتظار مردم را از زندگی به گونه ای نسبی کاهش دهیم و نهادهای ارشادی و تبلیغی خود را فعال سازیم ، به نتیجه خواهیم رسید.

مقاله حاضر دو محور اساسی «نقش و عملکرد مسجد» و «ویژگی های نسل جوان » را به اجمال مورد بررسی قرار داده و با عنایت به نقش مسجد در تربیت نسل جوان ، پس از ارائه یک گزارش از پژوهشی که نگارنده در این زمینه انجام داده، در خصوص عوامل و شیوه های جذب جوانان به مسجد، راه کارهایی عملی پیشنهاد نموده است.

نقش و اهمیت مسجد در اسلام

در فرهنگ دینی، نام «مسجد» یادآور بندگی و کرنش در پیشگاه خداوند متعال است. «مسجد» یعنی: جایگاه سجده، و سجده اوج عبادت و بندگی انسان برای خداست; «السجود منتهی العباده من بنی آدم (۱) در حقیقت، برترین و اصیل ترین محل برای عبادت و تقرب جستن به خداوند متعال مسجد است. بنابراین، در قرآن کریم بر جنبه های عبادی مسجد بیش از هر بعد دیگری تکیه شده است.

مسجد جایگاه عبادت و پرستش خالصانه خداوند است; «و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا.» (جن: ۱۸) مسجد جایگاه زمزمه و نجوای صادقانه با معبود است; «و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد وادعوه مخلصین له الدین ». (حج: ۴)

مسجد پایگاه عروج انسان از خاک به افلاک است; «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی.»(اسراء:۱) مسجد زیارتگاه خاص باری تعالی است; «الا طوبی لعبد توضا فی بیته ثم زارنی فی بیتی »; (۲) خوشا به حال بنده ای که در خانه خویش وضو بگیرد، آن گاه مرا در خانه ام زیارت کند. (پیامبر اکرم(ص)) انوار تابناک و بی آلایش پرستش در مسجد، برای عرش نشینان پرتو افکنی می کند، آن سان که ستارگان آسمان برای ما خاک نشینان نور افشانی می کنند; «ان بیوتی فی الارض المساجد تضی ء لاهل السماء کما تضی ء النجوم لاهل الارض (۳)

کوتاه سخن آن که یکی از نقش های اساسی مسجد آن است که زمینه عبادت پر حضور و خالصانه را فراهم نماید تا مؤمنان در آن جا با پرداختن به نماز و ذکر و دعا، زنگار غفلت از دل و جان بشویند و با خداوند متعال – به معنای واقعی کلمه – انس بگیرند.

ابعاد تربیتی مسجد به گونه ای با ابعاد عبادی آن مرتبط است; زیرا عبادت پرورش دهنده روح و روان آدمی بوده و پاسخ به آن در واقع، پاسخ به یک نیاز طبیعی و مهم اوست. کسی که نیازهای جسمی و روانی خود را به طور منطقی پاسخ گوید شخصیتی متعادل می یابد.

عبادت و راز و نیاز با خداوند نیاز واقعی و فطری هر انسان و مکمل، بلکه مقوم شخصیت اوست. گرچه عبادت در هر مکانی این نیاز روحی را به طور نسبی تامین می کند، ولی این نیاز در مسجد و عبادتگاه بهتر و کامل تر تامین می شود. بر این پایه، انسان بنا به فطرت خویش، معبد و مسجد را دوست می دارد و بدان عشق می ورزد.

پژوهش های تاریخی نشان می دهد که معبد با انسان هم راه و هم زاد بوده است. از این رو، معصومان: در سخنان خویش، مسجد را آشیانه و پناهگاه مؤمن بر شمرده اند; (۴) پناهگاهی که انسان در آن از دغدغه و اضطراب فاصله می گیرد و به آرامش و سکون دست می یابد. امام صادق(ع) به مسلمانان سفارش می کند که هنگام رویارویی با مشکلات و اندوه های دنیوی، به نماز و مسجد پناه ببرند. (۵) بدین روی، از یک نگاه، جنبه های عبادی مسجد را می توان در شمار نقش تربیتی آن نیز به شمار آورد.

مسجد با ایجاد آشنایی و پیوند میان مؤمن با نخبگان و صالحان جامعه، بستری مناسب برای پرورش و تربیت روحی، اجتماعی وی فراهم می کند. در مکتب تربیتی اسلام و بسیاری از مکتب های تربیتی دیگر، «انزواطلبی » و «جمع گریزی » بیماری روحی شناخته می شود، در حالی که اجتماعی بودن و جمع گرایی – در حد معقول آن – نشانه سلامت روح و روان انسان و تعادل فکری او به حساب می آید. مسجد با فراخوانی پیوسته مسلمانان به جمع، روح جمع گرایی، انعطاف و نظم پذیری را در آنان تقویت می کند. افزون بر آنچه گذشت، مسجد معمولا جایگاه طرح مشکلات و مباحث اجتماعی است و به طور طبیعی، با حضور در چنین مکانی روح تعهد و دردمندی در فرد ایجاد می شود.

آنچه اکنون به عنوان «معبد» در دیگر ادیان مطرح است، ارتباطی عمیق و ریشه دار با جامعه و مسائل اجتماعی ندارد. اما مسجد در ارتباط با مسائل اساسی و بنیادین جامعه، نهادی مؤثر و دارای جایگاه است. مسجد کانون رایزنی و مشورت است. خداوند متعال پیامبر خویش را فرمان داده تا در کارهای مهم، با مردم مشورت کند: «و شاورهم فی الامر.» (آل عمران: ۱۵۹) مسجد، پایگاهی است که رسیدن بدین مهم را عملی می سازد. از این رو، نویسندگانی که مسجد را «مجلس شورای مسلمانان » نام نهاده اند، سخنی گزاف نگفته اند.

رسم مسلمانان در زمان پیامبر(ص) این بود که هرگاه حادثه ای مهم رخ می داد، منادی ندا می داد: «الصلاه جامعه »; یعنی: برای نماز در مسجد جمع شوید. این جمله برای مردم آن زمان معنایی خاص داشت. مسلمانان از این ندا می فهمیدند که یک امر الهی مطرح است.

ابن سعد در الطبقات الکبری به نقل از سعیدبن مسیب گفته است: «پیش از تشریع اذان، مردم را با ندای “الصلاه جامعه” به مسجد و نماز جماعت فرامی خواندند. پس از آن که اذان تشریع شد با جمله مزبور، مردم را در غیر اوقات نماز، برای کارهای مهم به مسجد فرامی خواندند «. (۶) شواهدگویایی نشان می دهد که مسلمانان حتی در خصوص مسائل نظامی نیز در مسجد به مشورت می پرداختند. (۷)

مسجد خانه آشنایی با دردها و مشکلات اجتماعی و چاره اندیشی برای رفع آن هاست. امام خمینی(ره) در گفتاری، این نقش مسجد را مورد تاکید قرار داده، می فرماید: «این مسجدالحرام و مساجد دیگر در زمان رسول اکرم(ص) مرکز جنگ ها و سیاست ها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده; این طور نبوده است در مسجد پیامبر، همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد، مسائل سیاسی اش بیش تر بوده. اسلام می خواهد که مردم آگاهانه برای مصالح مسلمین در آن جا فعالیت کنند.« (۸)

مسجد پایگاه عمومی مسلمانان و محل حضور قشرهای گوناگون است. از این رو جایگاه مناسبی است برای تعاون اجتماعی مسلمانان و مشارکت آنان در رفع نارسایی های اجتماعی. مسجد در جایگاه اصیل خود، یک الگوی ارزش گذاری است، ارزش های فراموش شده در مسجد مطرح می شود. در مسجد پیامبر(ص)، گاهی کسانی یافت می شدند که نه تنها از جهاد و ایثار بویی نبرده بودند، بلکه از راه های گوناگون، نفاق و دودستگی را در جامعه ترویج می نمودند و عملا با پیامبر(ص) به رویارویی می پرداختند. اما با این حال، انتظار داشتند در مسجد جایگاهی والا داشته باشند. امین الاسلام طبرسی در تفسیر خود، می نویسد: عده ای از «مؤلفه قلوبهم » نزد پیامبر(ص) آمدند و درخواست کردند در بالای مجلس بنشیند و فقیران و خرقه پوشان مانند سلمان، ابوذر، صهیب، عمار و خباب را از خود دور کند تا آن ها خود در کنار پیامبر(ص) باشند; زیرا حضور این افراد و مجالست آن ها با رسول خدا(ص)، مانع از شرکت ایشان در محضر پیامبر(ص) و همنشینی با حضرت می گردید. با مطرح شدن این درخواست، آیه ۲۸ سوره کهف نازل گردید: «و اصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشی یریدون وجهه ولاتعد عیناک عنهم ترید زینه الحیوه الدنیا و لاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هویه و کان امره فرطا»; شکیبا ساز خویش را با آنان که پروردگار خود را صبح گاهان و شبان گاهان می خوانند و رضای او را می طلبند و یک لحظه از آنان چشم مپوش که به زینت های دنیا مایل شوی و هرگز از آنان که دل هایشان را از یاد خود غافل کردیم و تابع هوای نفس شدند و به تبه کاری پرداختند، متابعت مکن. (۹)

مسجد هرچند یک واحد اجتماعی کوچک، ولی نماد یک جامعه اسلامی و نمونه عینی حاکمیت ارزش های اسلامی است. بنابراین، تحقق ارزش هایی از قبیل تقوا، علم، جهاد، برادری، مساوات و عدالت باید از مسجد آغاز شود.

از دیگر جنبه هایی که به نقش مسجد در زمینه های اجتماعی و سیاسی مربوط می شود، نقشی است که این نهاد مقدس در گسترش عدالت در ابعاد گوناگون آن و مبارزه با ظلم و بی عدالتی ایفا می کند. از هنگامی که پیامبر(ص) مسجد را بنا نهادند، همواره آنان که مورد تعدی و ستم قرار می گرفتند به مسجد پناه می آوردند و داد مظلومان از ظالمان در مسجد ستانده می شد. قضاوت های امیرالمؤمنین(ع) در «دکه القضاء» مسجد کوفه در امتداد همین نقش مسجد بوده است.

در بعد عدالت اجتماعی نیز مسجد همواره کانون مبارزه با ستم و بی عدالتی بوده است. به عنوان نمونه، می توان به خطبه آتشین فاطمه زهرا۸، که در دفاع از مقام ولایت و مبارزه با ستم بر اهل بیت پیامبر(ص) در مسجد النبی ایراد شد، اشاره کرد.

در دوران انقلاب اسلامی، مردم ایران علیه نظام ستم شاهی، جلوه هایی از نقش مسجد را در بعد ستم ستیزی، آشکارا مشاهده کردند، تا آن جا که می توان انقلاب اسلامی ایران را «فرزند مسجد» برشمرد. اکنون نیز جلوه هایی از همین مبارزات مقدس را در برخی از کشورهای اسلامی مانند الجزایر، فلسطین اشغالی و بحرین شاهدیم.

از دیگر نقش های اجتماعی و سیاسی مسجد، می توان کارکرد مسجد را در پرورش نیروهای متعهدی دانست که حکومت اسلامی به آن ها نیاز دارد; زیرا مسجد بار هدایت فکری و تربیتی نیروهای جامعه را بر دوش دارد. در سایه رفت و آمد به مسجد، خلق و خوی ها و آداب و منش های افراد تا حد زیادی هویدا می شود. این شناسایی در روابط افراد با یکدیگر سازنده و مؤثر است. حاکمیت اسلامی نیز می تواند از این رهگذر، نیروهای متعهد و مورد نیاز خود را بشناسد.

مسجد بستر مناسبی برای تحقق امر به معروف و نهی از منکر می باشد; زیرا مرکز حضور و تجمع نیروهای زبده و برگزیده است; «لایاتی المسجد من کل قبیله الا وافدها و من کل اهل بیت الا نجیبها (۱۰)

مسجد پایگاه جوان مردانی است که در برابر تعرض به مقدسات دینی برمی آشوبند و عرصه را بر متجاوزان به حریم دین تنگ می کنند. (۱۱) مسجد جایگاه گرد آمدن فرزندان مکتب است; آنان که با یک دست قرآن و با دستی دیگر سلاح برگرفته اند. این حضور نشان قدرت و عزت اسلام و مسلمانان است و سبب می شود تا خیره سران نتوانند به حریم دین تجاوز کنند. (۱۲)

از سوی دیگر، در سایه تجمع و انسجامی که مؤمنان در مسجد می یابند، می توان بهترین تشکل مردمی را برای مبارزه با منکرات و مفاسد اجتماعی پی ریزی نمود. جامعه ای که در راه تحقق ارزش های اسلامی گام برمی دارد هیچ گاه از دستبرد و تجاوز دشمنان دین ایمن نمی ماند. «و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردوکم عن دینکم » (بقره: ۲۱۷); کافران همواره با شما می جنگند تا آن گاه که شما را از دینتان برگردانند.

همچنین در جهاد اسلامی، رسیدن به پیروزی همواره در گرو برخورداری از نیروهای رزمنده، مؤمن، معتقد و مکتبی است. مسجد در این زمینه، نقشی حیاتی ایفا می کند; زیرا در حقیقت، رزمندگان مدافع اسلام، پرورش یافتگان مساجدند. دست پرورده مسجد گاه چنان به بار می نشیند که حتی مربیان خود را نیز دچار شگفتی می کند. آنان در نهایت، خار چشم دشمنان دین و مایه عزت و آبروی مسلمانان می شوند. خدای تعالی ستم ستیزی این گونه مسلمانان پارسا و جهادگر را چنین ترسیم می نماید: «و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار» (فتح: ۲۹); مثل پیروان راستین پیامبر در انجیل، همچون نهالی است که جوانه خویش را از زمین بیرون می آورد، نیرومند و استوار می شود و بر پای خویش می ایستد تا آن که مایه خشم و غضب کافران می شود.

در دوران ما نیز بوستان مسجد چنین گل هایی پرورد و امام خمینی(ره) درباره آنان فرمود: «شما ما را با فداکاری ها و خدمتتان خجل کردید. شما حجت را بر ما تمام کردید. شما با کارهای خودتان سبب مباهات و افتخار پیامبر اکرم(ص) شده اید. شما امام زمان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – را روسفید کردید. شما در پیشگاه خداوند متعال مقامی دارید که ما باید به شما غبطه ببریم.« (۱۳)

جایگاه مسجد در متون اسلامی

الف – آیات

۱ «قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین کما بداکم تعودون.» (اعراف: ۲۹); بگو: پروردگارم به عدالت فرمان داده است و توجه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید و او را بخوانید و دین خود را برای او خالص گردانید و بدانید همان گونه که در آغاز شما را آفرید، بار دیگر در رستاخیز بازمی گردید.

۲ «ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله شاهدین علی انفسهم بالکفر اولئک حبطت اعمالهم و فی النار هم خالدون « (توبه: ۱۷); مشرکان را نشاید که به آبادانی مساجد بپردازند، در حالی که خود بر کفر خویشتن گواهی می دهند. اعمال آن ها بی ثمر است و ایشان در دوزخ جاودانه خواهند بود.

» ۳انما یعمر مساجد الله من آمن بالله و الیوم الآخر… .» (توبه: ۱۸); مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورد و نماز را به پا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد. امید است چنین گروهی دایت یابند.

منظور از آباد ساختن مساجد صرفا آبادی ساختمان نیست، بلکه به معنای اجتماع و شرکت در مسجد نیز می باشد. بنابراین، مشرکان نه حق شرکت در مساجد را دارند و نه حق تعمیر و بنای ساختمان آن ها را. عمران مسجد به هر شکلی که باشد، باید به دست مسلمانان انجام گیرد. البته متولیان و پاسداران مساجد نیز باید از میان پاک ترین افراد انتخاب شوند. باید دست های ناپاک را از تمام این مراکز مقدس کوتاه کرد.

از روزی که گروهی از زمامداران جبار و یا ثروتمندان آلوده و گنه کار دست به ساخت مساجد و مراکز اسلامی زدند، روح معنویت و برنامه های سازنده در آن ها مسخ شد. از این روست که می بینیم بسیاری از این گونه مساجد در کشورهای اسلامی شکل مسجد ضرار به خود گرفته است; ساختمان هایی عظیم و باشکوه و دارای جلوه های ظاهری و زیبا، اما درون تهی و بی روح.

ممکن است بعضی بگویند چه مانعی دارد که از سرمایه های غیر مسلمانان برای عمران و آبادی این مراکز استفاده کنیم؟ اما آن ها که چنین می گویند، توجه به این نکته اساسی ندارند که اسلام همه جا عمل صالح را میوه درخت ایمان می شمرد. نیت های ناپاک ممکن نیست عمل پاکی به وجود آورد و محصول مفیدی از خود نشان دهد.

جمله «لم یخش الا الله » در دنباله آیه، نشان می دهد که عمران و آبادی و نگه داری مساجد جز در سایه شهادت و شجاعت ممکن نیست. هنگامی این مراکز مقدس اسلامی به صورت کانون های انسان سازی و کلاس های عالی تربیت در می آید که بنیان گذاران و پاسداران شجاعی داشته باشد; آن ها که از هیچ کس جز خدا نترسند و تحت تاثیر هیچ مقام و قدرتی قرار نگیرند و برنامه ای جز برنامه های الهی در آن پیاده نکنند. آنچه امروز بیش تر اهمیت دارد، عمران و آبادی معنوی مساجد است و به تعبیر دیگر، بیش از آنچه به ساختن مسجد اهمیت می دهیم، باید به ساختن افرادی که اهل مسجد و پاسداران مسجد و حافظان آن اند اهمیت بدهیم.

مسجد باید کانونی باشد برای هرگونه حرکت و جنبش سازنده اسلامی در زمینه آگاهی و بیداری مردم و پاک سازی محیط و آماده ساختن مسلمانان برای دفاع از میراث های اسلام. به خصوص باید توجه داشت که مسجد مرکزی برای جوانان با ایمان گردد. (۱۴)

در ذیل آیات ۱۷ و ۱۸ سوره توبه (ما کان للمشرکین ان یعمروا …)، تفسیر کاشف می نویسد: «… به این سان می بینیم از آغاز، چگونه مسجد پیوندی ناگسستنی با عبادت، فرهنگ، اقتصاد و سیاست دارد و چگونه با این آیات، ولایت مشرکان را بر مسجدالحرام لغو می کند و اجازه نمی دهد سیاست را از اسلام و مسجد جدا سازند و اداره و عمارت مسجد و قایت حجاج از مشرکان را به دست گیرند، بلکه باید عمارت و ولایت مساجد خدا به دست افراد با ایمان و متعهد و عامل به دستورهای اسلام (به ویژه نماز، زکات) باشد و آن ها جز از خدا، از کسی نترسند. با این آیات، از زمان پیامبر(ص) مسجد به صورت کانون عبادی – سیاسی در آمد.» (۱۵)

»انما یعمر مساجد الله … .» مساجد خدا را تنها کسانی آباد می کنند که ایمان به خدا دارند … بعضی عمران مساجد را به بنای ساختمان و بعضی به اجتماع و رونق دادن آن می دانند و بعضی هر دو معنا را از مفهوم وسیع آیه استفاده می کنند. (۱۶)

طبیعی است آباد کردن مسجد تنها روی هم گذاشتن سنگ و آجر نیست; زیرا این کار را طاغوتیان بهتر انجام می دهند، بلکه ساختن با اخلاص و رونق دادن آن با حضور و اجتماع نمازگزاران و زکات دادن و آن را محراب قرار دادن برای مبارزه با شیطان نفس و دشمنان خداست. (۱۷)

عرفا گفته اند: «مساجد اعضای بنده است که به وقت سجود بر زمین نهاده، عمارتش آن است که آن را به ادب شرع دارند و به زیور حرمت بیارایند و هرگز پیش مخلوق از بهر دنیا بر زمین ننهند و جز خدای جل جلاله را استحقاق سجود ندانند«. (۱۸)

فخر رازی در ارتباط زکات و عمارت مسجد می نویسد: «اعتبار اقامه نماز و پرداخت زکات در عمران و آبادی مسجد گویی دلالت دارد بر این که آبادی مسجد به حضور در آن است; زیرا وقتی انسان نمازگزار باشد، در مسجد حضور به هم می رساند و مسجد را رونق و آبادی می بخشد و وقتی زکات دهنده باشد، طوایف فقرا و مساکین برای دریافت زکات، به مسجد روی می آورند و بدین وسیله، مسجد آباد می گردد.« (۱۹)

– آیه دیگری که درباره مسجد در قرآن ذکر شده آیه ۱۱۴ سوره بقره است: «و من اظلم ممن منع مساجد الله ان یذکر فیها اسمه وسعی فی خرابها اولئک ما کان لهم ان یدخلوها الا خائفین لهم فی الدنیا خزی و فی الآخره عذاب عظیم »; و چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری می کنند و سعی در ویرانی آن ها دارند. شایسته نیست آنان جز با ترس و وحشت وارد این کانون های عبادت شوند. و بهره آن ها در دنیا رسوایی و در سرای دیگر عذاب عظیم است.

این آیه مصداق کامل عمل رژیم ستم شاهی و عمال جیره خوار او بود که در دوران انقلاب و پیش از آن با شیوه های گوناگون، سعی در ممانعت از اجتماع مردم در مساجد داشتند و عملا به تخریب باطنی آن ها دست می زدند; چرا که تخریب و ویرانی مسجد صرف از بین بردن ساختمان آن نیست. اگر مسجد دارای روح عبادت و فعالیت مذهبی نباشد ویرانه ای بیش نیست. بر این اساس، خداوند متعال از کسانی که سعی دارند مانع عبادت در مساجد شوند و از بردن نام خدا و ایجاد ارتباط بین عبد و معبود در آن ها جلوگیری نمایند به عنوان ستم کارترین مردم نام می برد و به مؤمنان سفارش می کند در مقابل این زورگویی ها مقاومت نمایند، به طوری که دشمنان نه تنها مانع اعمال آن ها نگردند، بلکه در درون خود، ترس و دلهره ای را احساس کنند تا توان ورود به این مکان مقدس را نداشته باشند. این جزای دنیایی آن هاست که چنین خوار و رسوا شوند. البته خداوند متعال در قیامت به عذاب عظیم گرفتارشان خواهد کرد.

این آیه شریفه به روشنی، نقشی را که مساجد می توانند در تربیت اجتماعی، سیاسی و دینی مردم مسلمان داشته باشند، بیان می دارد. «والذین اتخذوا مسجدا ضرارا و کفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصادا لمن حارب الله و رسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الاء;ء الحسنی و الله یشهد انهم لکاذبون ». «لاتقم فیه ابدا لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه، فیه رجال یجبون ان یتطهروا والله یحب المطهرین » (توبه: ۱۰۷ و ۱۰۸); گروهی دیگر از آنان، کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان رساندن به مسلمانان و تقویت کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمین گاه برای کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود. آن ها سوگند یاد می کنند که نظری جز نیکی و خدمت نداشته ایم، اما خداوند گواهی می دهد که آنان دروغ می گویند. هرگز در آن مسجد (ضرار) قیام (اقامه نماز و عبادت) مکن; آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن قیام کنی; زیرا در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.

ب – روایات

قطب راوندی در کتاب لب اللباب، از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند: من احب الله فلیحبنی، و من احبنی فلیحب عترتی، انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله و عترتی، و من احب عترتی، فلیحب القرآن، و من احب القرآن فلیحب المساجد فانها افنیه الله و ابنیته، اذن فی رفعها و بارک فیها، میمونه، میمون اهلها مزینه، مزین اهلها، محفوظه اهلها، هم فی صلوتهم، والله فی حوائجهم هم فی مساجدهم والله من ورائهم «کسی که خدا را دوست دارد، قطعا مرا دوست خواهد داشت و آن که مرا دوست بدارد باید خاندان و اهل بیت مرا نیز دوست داشته باشد. من در میان شما دو چیز گران سنگ باقی می گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم و هر که اهل بیت مرا دوست بدارد، حتما قرآن را نیز دوست می دارد و هر که دوست دار قرآن باشد مساجد را نیز دوست می دارد; چرا که مساجد درگاه ها و خانه های خداست. در مرتفع ساختن آن ها اذن داده شده و خدا در آن ها برکت قرار داده است. اهل مسجد، مبارک و محترم و آراسته و از خطرات در امانند. آن ها در نمازند و خداوند در کار رفع نیاز آن هاست، آنان در مسجدند و خدای بزرگ بر آن ها ناظر و محیط است.« (۲۰)

همچنین از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمودند:

»بهترین مردم کسانی هستند که پیش از همه به مسجد داخل می شوند و آخر از همه از مسجد خارج می شوند.»

در درراللآلی نیز از آن حضرت(ص) نقل شده است: «هرگاه گروهی در مسجدی از مساجد خدا به تلاوت کتاب خدا و فراگیری آن بپردازند، قطعا آرامش و رحمت خدا بر آنان نازل می شود و خداوند نام آنان را در زمره یاران خویش ثبت می فرماید. و هر که رفتارش او را در مسیر حق کند نماید نسبت های خویشاوندی اش نمی تواند به او سرعت بخشد.« (۲۱)

حضرت علی(ع) می فرمایند: «کسی که به مسجد می رود، به یکی از هشت چیز می رسد:

۱ دوستی که در راه خدا از او استفاده می کند;

۲ دانشی که نکته آموزنده ای به او می دهد;

۳ آیه ای از آیات الهی را فرا می گیرد;

۴ کلمه ای می شنود که موجب هدایت او می گردد;

۵ رحمتی به او می رسد;

۶ کلمه ای فرامی گیرد که او را از شک باز می دارد;

۷ و ۸- گناهی را به دلیل ترس یا شرم ترک می کند.« (۲۲)

پیامبر(ص) خطاب به ابوذر می فرماید: «ای ابوذر، هر کس برای خدا بر قطعه ای از زمین سجده کند، آن زمین در روز قیامت به نفع وی گواهی خواهد داد. هر گروهی که در مکانی فرود می آیند (چنانچه نیکو کار باشند) آن مکان بر آن ها درود می فرستد و (چنانچه) گنه کار باشند، آنان را نفرین و سرزنش می کند. ای ابوذر، بخش های زمین، هر صبح و شام با یکدیگر به گفت وگو می پردازند; یکی به دیگری می گوید: ای همسایه، آیا امروز با کسی که به یاد خداوند باشد یا بنده ای که پیشانیش را برای سجده بر تو نهند برخورد داشته ای؟ پاسخ برخی مثبت است و برخی منفی. بخش هایی از زمین که با چنین انسان هایی رو به رو شده اند، به شور و وجد آمده، احساس شادی می کنند. آنان این موفقیت را که چنین انسان هایی بر آن ها عبور کرده اند، برای خود فضیلت و امتیازی بر همسایه به شمار می آورند.»

امام صادق(ع) می فرماید: «کسی که به سوی مسجد گام بر می دارد، بر هیچ خشک و تری پا نمی نهد جز آن که از زمین اول تا هفتم برای او تسبیح می گویند.« (۲۳)

شاید مقصود از این حدیث آن است که زمین، چون مؤمن مسجدی را می شناسد، او را ثنا و ستایش می کند. شاید هم مقصود آن است که زمین، خداوند را تسبیح می گوید، ولی ثواب آن نصیب انسان مسجدی می شود.

در حدیثی از پیامبر(ص) آمده است: «مسجد همدمانی دارد که فرشتگان خدا با آنان همنشین و مانوس اند. هرگاه اینان در مسجد، حضور نیابند، فرشتگان سراغشان را می گیرند. به هنگام بیماری، از آنان عیادت و دل جویی می کنند و در سختی ها، به یاری شان می شتابند.»

ج – تاریخ اسلام

در اسلام، مسجد جایگاهی به وسعت یک مکتب جامع و زنده و متناسب با هدف ها و آرمان های یک رسالت جهانی و ظرفیتی فراگیر و به فراخی تمامی انسان ها و همه بشریت دارد.

اسلام نظامی است که بر پایه ایمان به وحدانیت خداوند عزوجل بنا نهاده شده و مسلمانان امتی واحدند که نظام اسلامی آن ها را بر اساس یک سوگند مشترک گرد هم آورده است. بدین روی، می توان گفت مسجد مرکز اسلام و خانه مسلمانان است و رسول اکرم(ص) صاحب دعوت اسلامی و روشن کننده مشعل این وحدت. او اولین کسی است که مسجد را با یک چهارچوب سیاسی، اجتماعی و فکری بنا نمود و آن را مقر خویش قرار داد تا اعراب از هر جای جزیره العرب و یا خارج از آن به زیارتش مشرف شوند و درباره دین و دنیای خویش از وی سؤال کنند. (۲۵)

دین اسلام تنها آیین نجات بخش و سعادت آفرین بشر است که در همه جنبه های زندگی، اعم از اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و اقتصادی، برنامه های جامع و کاملی تنظیم نموده و همه را برای آموختن این درس ها زیر چتر تعلیم و تربیت خود قرار می دهد. از این رو، پیش از هر چیز، به کانونی پر جاذبه نیاز است که بتواند همه اقشار را به خود جذب نماید و در خود جای دهد. بر این اساس، پیامبر گرامی اسلام(ص) در نخستین فرصتی که در راه دعوت به اسلام به دست آورد، به تاسیس مسجد به عنوان یک پایگاه مهم اجتماعی و تربیتی اسلام اقدام نمود و در اولین قدم، در فاصله زمانی کوتاهی که قریب هفده روز طول کشید، در بین راه هجرت به مدینه و در چند کیلومتری این شهر، اقدام به تاسیس مسجد قبا نمود و به تعلیم و تربیت مسلمانان پرداخت. پس از ورود به مدینه نیز اولین اقدام پیامبر(ص) ساختن مسجد مدینه بود که قرن هاست پایگاه مقدس اجتماعی و تربیتی مسلمانان می باشد. بر این اساس، هر روز که از عمر اسلام می گذرد و این دین آسمانی در دل های شایسته و پاک نفوذ بیش تری پیدا می کند، بر تعداد مساجد افزوده می شود. این موضوع بیش تر به این دلیل است که کلیه معارف و مظاهر اسلامی از مسجد سرچشمه می گیرد و در دنیای اسلام گسترش پیدا می کند.

۱ مسجد; کانون مذهبی – اجتماعی

کار مسجد تنها عبادت نیست، مسجد به عنوان خانه خدا، در فقه اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و برای آن احکام خاصی وضع شده است. مسجد جایگاه ارشاد و تبلیغ مسائل اسلامی است. پیامبر اکرم(ص) و سپس خلفا ارشادات خود را در مسجد بیان می کردند و مسلمانان برای آموزش مسائل دینی به مساجد روی می آوردند. بنابراین، مساجد در پی تغییر روحیات و خلقیات مردم بر اساس موازین اسلامی بودند و در نهایت، ساختار اجتماع در جهت هماهنگی با اصول اعتقاد اسلامی تغییر می یافت.

۲ مسجد; کانون عبادی

علاوه بر این یکی از ارکان اساسی ادیان الهی و به ویژه اسلام، عبادت است. عبادت در معنای خاص آن، یعنی: راز و نیاز با خداوند و نجوای با او. جوهر و جان عبادت، حضور قلب و توجه دل به خداست .

بشر بر پایه فطرت خود، توحید و یگانگی خداوند را درک می کند و ذات پاک حق را از وابستگی به زمان یا مکانی خاص منزه می داند. با این حال، گویا گرایش فطری دیگری نیز او را وادار می کند تا در مکانی که انتساب بیش تری با خداوند دارد، او را پرستش نماید و با او راز و نیاز کند. جایگاهی که منسوب به خداست، بهتر می تواند بشر را از امواج دغدغه ها و اضطراب ها دور کند و به ساحل آرامش و اطمینان برساند.

۳ مسجد مرکز اجتماع

از آغاز اسلام، از مسجد علاوه بر وظایف دینی و الهی، استفاده های دیگری نیز شده است. این کار حتی پیش از هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه نیز صورت می گرفت; مردم برای بحث در مسائل روزانه و برای کارهای مهم دیگر گرد کعبه جمع می شدند، پیامبر می نشستند و افراد به ملاقات ایشان می آمدند. و با آن حضرت به بحث و گفت وگو می پرداختند. (۲۶)

با ساختن مسجد پیامبر(ص) در مدینه، استفاده از این مؤسسه جدید به عنوان مرکز تجمع مردم شروع شد. به زودی حضرت محمد(ص) و پیروان او مسجد را به عنوان محل عبادت و مرکز تجمع خود در آوردند. این عقیده وقتی قطعی و واقعی به نظر می رسد که می بینیم فعالیت های متعددی در مسجد انجام می گیرد. می گویند: پیامبر(ص) به طور مرتب از همراهان خود در مسجد دیدن می کردند، با آن ها درباره مسائل دینی و دیگر مسائل به گفت وگو می پرداختند و برای جنگ ها نقشه می کشیدند، نمایندگانی به نقاط دور دست می فرستادند و هدایای دولت ها و قبایل را دریافت می داشتند، بیش تر اوقات چادرهایی در حیاط مسجد برای پذیرایی از مهمانان حضرت محمد(ص) بر پا می گردید. (۲۷)

مسجد به عنوان یک مرکز اجتماعی از سه طریق، به مراجعان خود خدمت می کرد: خدمت اجتماعی، سیاسی و آموزشی. وسعت و شدت هر یک از این وظایف و نقش ها از محلی تا محل دیگر تفاوت پیدا می کرد و این اختلاف مربوط به مشخصات و کیفیات هر یک از آن نواحی بود. (۲۸)

مسجد به دلیل در دسترس بودن، محل مناسبی برای برگزاری و انجام مراسم گوناگون اجتماعی و مذهبی مسلمانان شد. گویند: حضرت محمد(ص) به گروهی از سودانی ها اجازه داد که با سپر و نیزه نمایشی در مسجد پیامبر اجرا کنند. (۲۹)

همچنین تهیه موادی که برای تامین آسایش لازم بود و خدمات دارویی و پزشکی برای اعضای مساجد، به خصوص مساجد بزرگ، فراهم می شد. عبدالوهاب می نویسد که در سال ۷۰۷ ق. – یعنی: زمانی که کار مسجد سلطان حسن در قاهره شروع شد – سلطان دستور داد تا یک گروه پزشکی شامل یک پزشک عمومی، یک چشم پزشک و یک جراح، جزو کارمندان مسجد شود. این سه طبیب همه روزه در مسجد، دانشجویان و سایر نیازمندان را معالجه می کردند. (۳۰)

۴ مسجد و سیاست

از همان اوایل، مسجد علاوه بر محل تجمع مسلمانان، محل امور سیاسی آن ها نیز بوده. خواست پیامبر(ص) از ساختن مسجد هر چه بوده باشد، با پیشرفت اسلام، مسجد اهمیت بیش تری پیدا کرد و مرکز سیاسی و مذهبی جامعه جدید گردید. در مسجد، مؤمنان برای عبادت به دور پیامبر(ص) گرد می آمدند و ایشان سخنان خود را که شامل تسلیم شدن در برابر اراده خداوند و اصول مربوط به زندگی اجتماعی بود بیان می کرد و امور مذهبی و سیاسی مسلمانان توسط مسجد اداره می شد. (۳۱)

ارتباط بین مسجد و سیاست به روش های متعدد انجام می گرفت; یکی از آن ها این بود که پس از هر فتحی، مسلمانان سعی می کردند مسجدی در وسط شهر و نزدیک محل اسکان حاکم شهر، که دارالاماره گفته می شد، بنا کنند. در بعضی شهرها، مسجد به قدری نزدیک به دارالاماره ساخته می شد که دو ساختمان به یکدیگر ارتباط پیدا می کردند و این ارتباط نزدیک نشان دهنده این واقعیت بود که حاکم شهر مسؤول مذهبی و سیاسی آن جامعه است. ساخت و جوهر اسلام در این است که مذهب و سیاست از هم جدا نباشند.

یک نفر می تواند در دو زمینه فعالیت داشته باشد; یعنی: هم حاکم باشد و هم رهبر مذهبی; یک ساختمان – یعنی: مسجد – نیز مرکز جلب مردم در امور سیاسی و مذهبی بود. (۳۲)

ارتباط مسجد با سیاست در این واقعیت نیز مشهود است که مسجد در زمان صلح یا جنگ، در خدمت جامعه بود. به قول یکی از نویسندگان، چون جنگ یکی از لازمه های ناگسستنی اوایل اسلام بود، مسجد نیز صحنه رویدادهای شبیه جنگ شده بود. (۳۳)

پیدرسن با استفاده از اطلاعات مورخان اولیه اسلام، می نویسد که نتیجه جنگ ها و برخوردهای نظامی معمولا در مساجد اعلام می شد و مشاوران جنگی در مسجد حضور داشتند و دستورها و فرامینی که در رابطه با جنگ صادر می شد، از طرف فرمانده نظامی یا حاکم اعلام می گشت. (۳۴)

عبدالوهاب می گوید: موقعی که مخلد بن کیداد علیه حکومت فاطمیه شورید، سنی های قیروان (تونس) در مسجد بزرگ شهر جمع شدند و ضمن بحث درباره این شورش، تصمیم گرفتند با نیروی انسانی و اسلحه از آن حمایت کنند. در سال ۳۳۳ ه ق هزاران جنگجوی سنی در مسجد قیروان جمع شدند و سپس به طرف المهدیه، پایتخت و مرکز بنی عبید، به راه افتادند. (۳۵)

بعضی از مساجد از این لحاظ وضع بهتری داشتند; مسجد «تنکیز» (Tankiz) ، که در سال ۷۱۷ ه ق در دمشق ساخته شد، از طرف ترکان عثمانی و سپس از طرف فرانسویان به عنوان دانشگاه نظامی مورد استفاده قرار گرفت; سالن های بزرگ مسجد به صورت کلاس در آمد و از آن ها به عنوان خوابگاه نیز استفاده می شد. (۳۶)

ماهر می نویسد: موقعی می توان به نقش سیاسی در جامعه اسلامی پی برد که بدانیم نام «خلیفه » در مراسم نماز جمعه نشانه ادامه قدرت و حکومت او و حذف نام او از خطبه های نماز جمعه به مفهوم مرگ، کناره گیری و یا از کار برکنار شدن خلیفه بوده است. (۳۷)

تنبیه و گوش مالی نیز گاهی از طرف خلیفه و عمال او در مسجد انجام می گرفت و در کارهایی از این نوع، تنبیه جنبه رسمی به خود می گرفت; مثلا دستور داده شده بود که هیچ کس نباید آن عده از همراهان پیامبر(ص) را که با لافت حضرت علی(ع) مخالف بودند، طرف داری نماید. می گویند که لعن و نفرین به این همراهان پیامبر بر دیوار مساجد بغداد – آن زمان – نوشته شده بود.

قطعا این اقدامات تبلیغاتی تنها از طرف متعصبان مذهبی به عمل نمی آمد، بلکه فرصت طلبان سیاسی نیز به آن دامن می زدند. مبلغان ماهر به نام «داعیان »، در بعضی از مساجد استخدام شده بودند تا درباره صفات مذهبی و سیاسی حکام وقت سخنرانی کنند.

توفیق، نویسنده عرب، در این مورد می نویسد: در زمان سلطنت الحاکم (۴۱۱ – ۳۸۶ ق)، مبلغان استخدام می شدند تا در «جامع الازهر» به تبلیغ سلسله فاطمی بپردازند. (۳۸)

این اختلاف عقاید نتایج برخورد شدید بین گروه های مخالف بود. خلیفه عباسی، المقتدر، دستور داده بود که مسجد «براثا» واقع در بغداد، خراب و از بین برده شود. این دستور به این دلیل صادر شده بود که شیعیان بغداد در آن مسجد، نام همراهان پیغمبر اسلام(ص) را بر زبان آورده و علیه خلیفه مطالبی گفته بودند. همچنین می خوانیم که در حوالی سال ۳۶۵ ق. دانشجویان و استادان سنی مسجدالازهر به شدت نسبت به انتخاب علی بن نعمان، که تحت الحمایه خلفای فاطمی بود، به ریاست قضات یا «قاضی القضات » الازهر مخالفت نشان دادند و در نتیجه این مخالفت، بسیاری از استادان دستگیر و زندانی گشتند. (۳۹)

۵ مسجد; محل بیت المال مسلمانان

مسجد در صدر اسلام و سپس در زمان های بعد، مکانی برای حفظ خزانه مملکت اسلامی بود. در کتب تاریخ اسلامی، فراوان اشاره شده است به جایی در مسجد به نام «قبه بیت المال » که خلفا ثروت نقدی عمومی را که از طریق زکات و مالیات اسلامی و غنایم جنگی به دست می آمد، در آن جا جمع و حفظ می کردند.

تقی الدین المقریزی در کتاب خطط درباره مسجد جامعی که عمروبن العاص در فسطاط مصر بنا کرد، می گوید: بیت المال مسلمانان در بالای فواره در مسجد جامع قرار داشت، که آن را اسامه بن زید تنوخی، متولی مصر در سال ۹۷۰ ق. بنا کرد. در آن زمان، امیر مصر عبدالملک بن رفاعه الفهمی بود. (۴۰)

ابن رسته، از علمای قرن سوم هجری، بیت المال مذکور را در کتاب الاعلاق النفسیه (ص ۱۱۶) توصیف کرده و گفته است: این مکان، شبیه قبه ای بود که دارای درهایی از آهن بود و در سمت جلوی منبر قرارداشت. (۴۱)

مسجد جامع ابن طولون، که در سال ۲۶۳ در قاهره ساخته شد، به دستور خود وی، پس از عشا قفل و بسته می شد; زیرا بیت المال در آن قرار داشت. (۴۲)

این مساله، که خزانه دولت یا بیت المال در مسجد جامع شهر نگه داری می شد، نشانگر ارتباط محکم بین مذهب و سیاست بود. بیش تر صاحب نظران معتقدند که این رسم از زمان های اول حکومت خلفا شروع شد; آن ها مسجد را محل امنی برای نگه داری ثروت ملی می دانستند.

ماهر می گوید: خزانه شهر دمشق برای مدتی در مسجد اموی نگه داری می شد. (۴۳)

پیدرسن می نویسد که در فلسطین، خزانه هر شهر در مسجد جامع آن شهر نگه داری می شد. (۴۴)

۶ مسجد و قضاوت

»المسجد قصر العدل » تعبیری است که طه الولی در کتاب المساجد فی الاسلام به کار برده است.

علی(ع)، امیرالمؤمنین و خلیفه رسول الله(ص) ایام معینی از هفته در مسجد جامع می نشست تا بین مردم قضاوت نماید و در پرتو عدالت اسلامی، به حل و فصل اختلافات و منازعات مردم می پرداخت. (۴۵)

دائره المعارف اسلام از کار قضاوت در مساجد به عنوان یک فعالیت سیاسی نام برده، می نویسد: این واقعیت که مسجد به عنوان دادگاه قضاوت مورد استفاده قرار می گرفت، نشان دهنده فعالیت های سیاسی مسجد بود; زیرا از ابتدا، در جامعه مسلمانان، صدور رای به طریق حکمیت از وظایف حاکم به شمار می آمد و چون بنیانگذار اسلام، حضرت محمد(ص)، بیش تر اختلافات را در مسجد حل و فصل می کرد، بنابراین، انجام این گونه امور، در مسجد پیش از تشکیل دادگاه های معمولی، از کارهای عادی بود. (۴۶)

۷ مسجد; مرکز آموزش

مساجد نهادهای اساسی آموزش در زمینه های قرآن، احکام، اخلاق و علومی مانند کلام و فقه بوده اند. در پیوند با همین نقش آموزشی، به تدریج، مساجد عهده دار کتابخانه های عظیم و پر رونقی شدند که در برخی از شهرهای ایران امروز نیز وجود دارد. (۴۷)

مساجد محل پرورش استادان بزرگی بودند که بعدها خود از علما و مدرسان بنام اسلام گردیدند. طی قرن ها، که تمدن اسلامی سیر نزولی خود را طی می کرد، مساجد دیگر به عنوان یک نهاد اسلامی، نقش ها و کارکردهای مذکور را ایفا نمی کرد. با توجه به تحولاتی که در اروپا رخ داده بود و در آن کلیسا صرفا نقش عبادی داشت، در بازتاب این تحول فکری بر جوامع اسلامی، در کشورهای اسلامی نیز مساجد از نقش اصلی خود تهی گردید و تنها به یک بعد آن، که عبادت بود، توجه می شد.

۸ مسجد و دانشگاه

مبالغه نیست اگر گفته شود که مسجد در گذشته، همان نقشی را داشت که دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کنونی دارند. اساطین علما، که مسلمانان به آن ها مباهات می کنند، حیات علمی خود را در رواق های مساجد سپری می کردند و آن گاه که بهره کافی کسب می نمودند، حلقات درس تشکیل می دادند و به تعلیم می پرداختند. از این رو می توان گفت که مساجد مسلمانان در هیچ روزی از حلقه درس علما و طلاب خالی نبوده، حتی امروزه نیز در این زمینه، مساجد همچون ستارگان فروزانی می درخشند و همه ساله هزاران استاد از این مساجد و مؤسسات وابسته به آن ها خارج می شوند و به نشر اسلام و علوم اسلامی می پردازند. از جمله این مساجد، مسجد جامع القرویین، جامع الازهر و جامع عتیق می باشد. به طور کلی، نقش نیرومند مسجد در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و وحدت مسلمانان برکسی پوشیده نیست.

مارسل بوازار در کتاب L, Humanisme de L, Islam در بخش «اسلام در جهان امروز»، در این باره می نویسد: مسجد عامل نیرومندی در همبستگی و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعی و فرهنگی آن را از این بابت، نمی توان نادیده گرفت، به خصوص در روزگار معاصر، که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دوباره از خود نشان می دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانی و پایگاه جنبش امت مسلمان نسبت به ستمگران و سلطه جویان در آمده است. اندک اندک مساجد موقعیت سال های نخستین ظهور اسلام را به دست آورده اند. تاسیس کتابخانه ها و تالار اجتماعات در درون مساجد این حقیقت را آشکار می سازد که مساجد در اسلام بدان گونه که بعضی پنداشته اند، منحصرا برای ادای فریضه نماز نیست و یقینا یکی از مراکز سیاسی و فرهنگی مهم اسلام است. اقامه نماز جمعه وسیله ای ست برای گردهمایی مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعی و بحث و گفت وگو در باب کمبودهای رفاهی; نظیر بهداشت، مسکن، تصمیم گیری های سیاسی، مسائل حرفه ای و غیر آن. در حقیقت، برپایی نماز جمعه به کار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امت. گردهمایی جمعه، به ویژه در سال های اخیر، در ممالک آزاد شده توسط اسلام، تاثیر و کارایی بسیاری داشته است. در این سال ها، علی رغم تفرقه و پراکندگی سیاسی مردم، گردهمایی مسلمانان ناخشنود از حکومت های ستمگر فاسد، در درون همین مساجد طرح قیام عمومی و مبارزه علیه ستمگران را ریخته و تزلزلی در ارکان فرمان روایی دست نشاندگان استعمار غرب پدید آورده است; کاری که احزاب و گروه های سیاسی مخالف در ممالک غرب از انجام آن هنوز ناتوانند. (۴۸)

امام خمینی(ره)، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، در این زمینه نقش مسجد در صدر اسلامی بیاناتی دارند:

– «در صدر اسلام، همان مسجدی که عالم در آن بود، همان مسجد هم، ارتشی بود و سردارهای سپاه هم همان جا بودند و با هم نماز می خواندند و با هم عبادت می کردند و با هم جنگ هم می کردند.» (۴۹)

» – ر صدر اسلام، مساجد، محافل و نمازها جنبه سیاسی داشته است. از مسجد راه می انداختند لشکر را به جنگی که باید بکنند و به آن جایی که باید بفرستند; از مسجد مسائل سیاسی طرح ریزی می شد … مع الاسف، مساجد را ما کاری کردیم که بکلی از مصالح مسلمین دور شد و با دست ما، آن طرح هایی که برای ما ریخته بودند، پیاده شد«

» -ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهای اسلام هر جا پاگذاشتند، همان جایی که پاگذاشتند، اول مسجد درست کردند; وقتی به قاهره رسیدند، اول خط کشیدند برای مسجد و هرجا این طور بود، مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام برای آباد کردن مساجد، محراب، کوشش می کردند« (۵۰)

»- لام مساجد را سنگر قرار داد، وسیله از باب این که از همین مساجد، از همین جمعیت ها و جماعت … همه اموری که اسلام را به پیش می برد و قیام را به پیش می برد، مهیا باشد.« (۵۱)

آموزش در مساجد

مسلمانان در نخستین قرن های هجری، بیش از هر چیز، به بحث و تحقیق درباره قرآن و احکام آن و احادیث و روایات و درایت آن ها و زبان و فرهنگ عربی، که ملازم قطعی و دایمی دین بود، توجه داشتند. همه این کوشش ها فقط در راه تحکیم مبانی دین و نشر و تعلیم آن انجام می گرفت. به همین دلیل، مراکز اجتماعات دینی برای مسلمانان، در حکم قدیمی ترین مراکز تعلیمی هم بوده است و حتی اگر بخواهیم از مدارس کهن کشورهای اسلامی سخن به میان آوریم، باید مساجد را مورد توجه قرار دهیم و پس از آن هم که ساختن مدرسه برای تعلیم علوم شرعی معمول شد، معماری مخصوص مساجد در آن ها مؤثر واقع گردید. باید در نظر داشت که پس از ایجاد و توسعه مدارس، مساجد نیز مانند سابق، جنبه تربیتی و تعلیمی خود را حفظ کرد. علت اساسی آن که مساجد به شکل مراکز آموزشی درآمد، تعلیم علوم شرعی بود. بنابراین، در درجه نخست، علم قرائت قرآن و تفسیر و حدیث و فقه در مساجد و همچنین تعلیم زبان و ادب عربی مورد توجه بود. (۵۲)

الف – مساجد دانشگاهی کهن

»مسجد النبی »، که هم زمان با هجرت رسول خدا(ص) به مدینه بنیاد گردید، در واقع، کهن ترین دانشگاه اسلامی و پایگاه اساسی ترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامی بوده است. با توجه به این که در مسجد مدینه، حلقه های درس با شرکت پیامبر(ص) تشکیل می شد، محافل ادبی با حضور ایشان تشریف می یافت و مسائل حقوقی، سیاسی، فقهی و نظامی با هدایت و راهبری آن حضرت بحث و بررسی می شد، با اطمینان می توان گفت که شالوده تعلیمات عالی نیز در زمان حیات بنیانگذار اسلام ریخته شد. (۵۳)

تا روزگار خلیفه دوم، که مرزهای اسلامی از حدود جزیره العرب فراتر نرفته بود، مسجد النبی(ص) در مدینه و مسجدالحرام در مکه و گاهی نیز خانه اصحاب در آن دیار مراکز فعال تعلیمات اسلام بود. در اواخر دهه دوم، با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات مسلمانان، مرزهای اسلام از سوی شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیری به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد، با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان، آموزش زبان عربی برای درک معانی آیات قرآن و تعالیم اسلام در سرزمین های فتح شده آغاز گردید و آن دسته از اصحاب پیامبر(ص) و تابعان ایشان، که دعوت به اسلام و تعلیم مبانی دین را بر حضور در صحنه های پیکار ترجیح می دادند، در مساجد نوبنیاد به آموزش پرداختند. این مساجد ابتدا در شهرهای کوفه، بصره، حیره و مدائن بنیاد گردید و به دستور خلیفه دوم برخی از صحابه رسول الله(ص) مامور اقامه نماز و آموزش قرآن و مسائل دین شدند. (۵۴)

فاصله زمانی آغاز سده دوم تا پایان سده سوم هجری را می توان از درخشان ترین دوره های تعلیمات مسجدی یا به عبارت دیگر، عصر فعالیت آموزشی دانشگاه های عمومی دانست; زیرا دستاوردهای مسلمانان در مسائل گوناگون علمی و فکری در این دوره از تاریخ اسلام و نیز آن قسمت از پیشرفت های اقتصادی، اجتماعی، عمرانی، که پس از استیلای عباسیان به وجود آمد، تاثیر قابل ملاحظه ای در ایجاد هوشیاری و جنبش علمی در مساجد گردید. توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمی در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان و مجامع ممتاز و مناسبی که با شرکت متفکران و دست اندرکاران مسائل تعلیماتی در آن مراکز به وجود آمد، همه دلایل کافی و آشکاری بر میزان پویایی و باروری فکری و علمی قابل ملاحظه در آن دوره از تاریخ اسلام است. (۵۵)

در این جا به معرفی مشهورترین مساجد آموزشی و یا «مساجد دانشگاهی » می پردازیم:

۱مسجد نبوی در مدینه: از نخستین مراکز علمی در تاریخ اسلام مسجدالنبی(ص) است که به وسیله پیامبر(ص) و پس از هجرت آن حضرت به مدینه در سال اول اقامت وی در آن شهر بنیاد گردید. مسجدالنبی(ص) به مرور ایام و گذشت زمان، دست خوش پاره ای تحولات و اصلاحات شد تا سرانجام به صورت کنونی در آمد.

پس از رحلت آن حضرت، بزرگان صحابه و سپس تابعان در این مسجد به تدریس و تعلیم می پرداختند. تعلیم مبانی فقه مالکی به دست بنیانگذار آن، امام مالک، در این مسجد آغاز شد. با آن همه اعتبار و عظمتی که برای این مسجد فراهم گردید، تدریس و بحث در زمینه مسائل دینی و علمی، حتی در زمان پیامبر(ص) نیز منحصر و محدود به این مسجد نبود و در خود مدینه مساجد دیگری، اگرچه کوچک تر و محدودتر از مسجد بزرگ نبوی، فعالیت آموزشی داشتند. (۵۶)

بنا به گفته سهیلی، در شهر مدینه علاوه بر مسجدالنبی(ص) نه مسجد دیگر بود که در همه آن ها با اذان بلال، اقامه نماز می شد. همچنین به گفته بکیر بن عبدالله بن الاشجع که داود و دارقطنی به ترتیب، در مراسیل و سنن خود آن را روایت کرده اند، از جمله آن نه مسجد، مسجد «راتج »، مسجد «بنی عبدالاشهل »، مسجد «بنی عمروبن مندول » و مسجد «جهنیه و اسلم » بود. (۵۷)

غزالی نیز در کتاب فاتحه العلوم چنین یاد کرده است که: «مکحول گفته است: ده تن از اصحاب رسول خدا(ص) گفتند: ما در مسجد قبا سرگرم فراگیری دانش بودیم که ناگهان پیامبر خدا(ص) در آن جا حضور یافت و فرمود: آنچه می خواهید، بیاموزید و خدای شما را پاداش ندهد، مگر آن که بکار بندید آنچه را که فرا می گیرید.» (۵۷)

۲ مسجدالحرام در مکه: این مسجد از مسجدالنبی(ص) در مدینه کهن تر است. اما تنها پس از فتح مکه در سال هشتم هجری، در زمینه اهداف و اغراض اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. تمامی دوران امویان و نیمه اول عصر عباسی از درخشان ترین مراحل تعلیماتی این دانشگاه بزرگ ملی بوده است. رازی به نقل از حمیدی گفته است: بنابر مشهور، مجالس حلقه فتوا در مسجدالحرام به ترتیب به عبدالله بن عباس [م ۶۸ ه ق] و پس از وی به عطاء بن ابی رباج و سپس به ابن جریج [ابوخالد، م ۱۴۹ ق] بعد به مسلم بن خالد رنجی، آن گاه به سعید بن سالم قداح و پس از او به محمد بن اوریس شافعی [م ۲۰۴ ق] اختصاص داشت. (۵۹)

۳ مسجد جامع بصره: این مسجد در سال ۴۱ ه. ق. به دست زیادبن ابیه، عامل معاویه بن ابی سفیان بر بصره، تجدید بنا یافت. نهضت معتزله، که در جریانات فکری و سیاسی عصر اول عباسی تاثیر بزرگ و قابل ملاحظه ای داشت، نخست در جامع بصره پدیدار گشت. (۶۰)

۴ مسجد جامع کوفه: این مسجد در سال ۱۷ ه. ق. بنا نهاده شد. انتقال علی بن ابی طالب(ع) به کوفه و انتخاب این محل به عنوان مرکز حکومت اسلامی از سوی آن حضرت در شکوفایی و جنبش علمی این مسجد تاثیری چشمگیر داشت. جامع کوفه پیوسته مسیر رشد و ترقی را پیمود تا در آغاز دولت عباسی، از مراکز مهم حل و عقد علوم و معارف اسلامی گردید و با جامع بصره به رقابت برخاست و مسائل و مبادلات علمی و ادبی بین این مرکز دینی و ادبی اسلامی در بارور ساختن علوم عربی به مقدار زیادی مؤثر افتاد. (۶۱)

علامه مرحوم استاد زکی (پاشا) دو دانشگاه بزرگ بصره و کوفه را از نظر روابط علمی و ادبی و رقابت های فیمابین و آثار متبادلی که با یکدیگر داشته اند با دو دانشگاه بزرگ انگلیسی – یعنی: آکسفورد و کمبریج – همانند دانسته است. (۶۲)

۵ مسجد جامع فسطاط (جامع عمرو): این مسجد بزرگ در سال ۲۱ ه. ق. به وسیله عمرو بن العاص (م. ۴۲ ق) بنیاد گردید و از همان روزهای نخست، برای مسائل آموزشی مورد استفاده قرار گرفت و در طول حیات خود، مورد توجه و عنایت دولت های طولونی و اخشیدی و فاطمی بود. روش آموزشی معمول در این مسجد غالبا مبتنی بر مذهب شافعی بوده است. (۶۳)

مساجد دانشگاهی یا دانشگاه های عمومی و آزاد را تقریبا در همه سرزمین های اسلامی می توان یافت. معروف ترین آن ها عبارتند از: جامع دمشق در شام (اواخر قرن اول)، جامع زیتونیه در تونس، (اوایل قرن دوم)، جامع منصور در بغداد (نیمه اول قرن دوم)، جامع اعظم قریه در اندلس (نیمه دوم قرن دوم)، جامع قزوین در فاس مراکش (نیمه اول قرن ۳)، جامع الازهر در مصر (نیمه دوم قرن ۴)

ب – مساجد دانشگاهی در ایران

نمونه این مساجد دانشگاهی در ایران اسلامی فراوان به چشم می خورد و ایرانیان در استفاده آموزشی از این مساجد، اگرچه فضل تقدم را از آن خود نساختند، اما بسیار سریع دست به کار شدند. در قرن اول هجری، مسجد آدینه سیستان ساخته شد و حسن بصری در آن به آموزش پرداخت. (۶۴)

در اواخر همان قرن، مسجد جامع بخارا پای گرفت و حلقه های درس در آن تشکیل شد. در قرن های بعد، نمونه این مساجد در نیشابور، همدان، کرمان، یزد، قزوین، شیراز، اصفهان و حتی بخش ها و شهرهای درجه دوم چون بردسیر کرمان تاسیس شد و مورد استفاده عالمان و متعلمان قرار گرفت. (۶۵)

صاحب عباد می نویسد: یکی از مراکز معتبر علمی – اسلامی در مرکز ایران، شهر تاریخی اصفهان است که چهره های درخشان تاریخی و ادبی و شخصیت های بارز علمی همچون حمزه اصفهانی، ابن واضح یعقوبی، ابوالفرج اصفهانی، حافظ ابونعیم اصفهانی، راغب اصفهانی و وجود مساجد کهن و مراکز متعدد علمی نام این شهر را از همان سده های نخستین اسلام در تاریخ فرهنگ تمدن اسلامی به عنوان «دارالعلم شرق » شهرت داده است. (۶۶)

نیشابور، که یکی از مراکز مهم سیاسی و علمی خراسان بود، از این گونه مساجد بزرگ که در آموزش و پرورش از آن ها استفاده می شد، فراوان داشت; مانند مسجد «جامع منیعی » و مسجد «مطرزی » و مسجد «قدیم ». (۶۷)

در بردسیر کرمان، مسجد بزرگی به نام «جامع تورانشاهی » وجود داشت و در آن کتابخانه ای دارای پنج هزار جلد کتاب بنا شده بود. در یزد، علاءالدوله کالنجار، از امرای دوره سلجوقی، مسجدی داشت که به «جامع قدیم » یا مسجد «قدیم جمعه » مشهور شده و تا دیرگاه – یعنی: حدود قرن نهم – مورد استفاده اهل علم بود. (۶۸)

استفاده از مساجد به عنوان دانشگاه و تشکیل کلاس های درسی در زمینه های فقه، اصول، تفسیر و کلام اکنون در حوزه های علمیه بزرگ و کوچک رایج است و علاوه بر جنبه های علمی، جنبه های تربیتی و اخلاقی در آن ها مد نظر استادان و طلاب می باشد.

پژوهشی پیرامون عوامل مؤثردرجذب نسل جوان به مسجد نسل جوان و ویژگی های آن

دوران نوجوانی و جوانی، هر کدام نسبت به دوره پیش از خود مرحله مستقلی از حیات به حساب می آید; دوره ای که به علت وجود تمایلات متضاد، عده ای از دانشمندان آن را مبهم ترین دوران زندگی می شمارند. با همه بررسی ها و تجزیه و تحلیل هایی که در این زمینه به عمل آمده است، باز هم نقاط مبهم و تاریک بسیاری در آن وجود دارد.

دوران نوجوانی و به خصوص مرحله بلوغ را ولادتی تازه ذکر می کنند و این به دلیل ویژگی های آن است، به گونه ای که گویی رابطه ای بین این فرد با دنیای سابقش وجود ندارد; دوره ای کاملا مستقل و از لحاظ تجربه کاملا متفاوت با گذشته.

این مرحله از حیات سن خواستن، به شگفت آمدن، طرد و گاهی تمکین، سر فرود آوردن، نفی و انکار، حمله و سرکوب کردن است، سن مبارزه و تلاش و کار و کوشش است; به همراه رشد بدن، عواطف و احساسات گرم و آتشین نیز در آن پدید می آید، سن خود نمایی و غرور است، سن بلند پروازی است، سن استقلال طلبی است، هیجان و بی قراری است، افراط و تندروی است و در عین حال، سن خودشناسی و به خود آمدن است.

اسلام این نسل را از بزرگ ترین سرمایه ها تلقی کرده و از نیرویشان در جهت خیر و سعادت استفاده نموده است. از شور و نشاط جوانان، از قدرت جسمی شان استفاده بسیاری برده شده و بسیاری از مشکلات جامعه اسلامی زمان پیامبر(ص) از طریق آنان رفع گردیده است.

پیامبر اکرم(ص) از همان آغاز، توجهی فوق العاده به این نسل داشتند و با استفاده از زمینه فطری آن ها کوشیدند آنان را به اصول اخلاقی و مذهبی آشنا کنند و به سوی خیر جهت دهند. در دوران پیش از هجرت، همین نوجوانان با نمایش برنامه مذهبی و نماز و دعایشان مشرکان را به تعجب و ستوه آوردند. سعدبن مالک هفده ساله از مبارزان سر سخت مشرکان، نمونه ای از این جوانان است.

رسول خدا(ص) با ملاحظه شرط صلاحیت و ایمان و عقل و هوش آنان و علم و اخلاق و تدبیرشان به برخی از آنان مسؤولیت هایی می دادند; مصعب بن عمیر نخستین مامور اعزامی پیامبر(ص) به مدینه برای تبلیغ اسلام بود، در حالی که سن و سال کمی داشت، عتاب جوانی ۲۱ ساله و نخستین فرماندار مکه از سوی پیامبر(ص) پس از پیروزی اسلام بود، اسامه جوان هجده ساله، فرمانده سپاه اسلام در جنگ با روم بود. (۶۹)

این جوانان و افراد مشابه دیگر از آغاز، خود را برای تحمل هرگونه آزار و شکنجه آماده کرده و برای دفاع از حریم اسلام صف بسته بودند. این هنر رسول گرامی(ص) بود که توانست از این قدرت ها و توانایی ها برای عزت و سعادت اسلام و جامعه شان استفاده کند و از هدر رفتن این نیروها جلوگیری نماید.

مرحله بلوغ و نوجوانی فرصتی است بزرگ و طلایی که اگر در این دوران، جوانان نیکو پرورش یابند، موانع و مشکلات تربیت و هدایت از سر راهشان برداشته شود، می توانند نیرویی شگفت انگیز در خدمت سعادت خود و دفاع از جامعه و ارزش های انقلاب اسلامی باشند.

خطر مهم این است که بسیاری از نوجوانان و جوانان به علت بی بند باری، هیجانات، و بی قراری ها، افکار تند و بی حساب، وهم و خیال و طغیان، تن به افراط و تندروی داده، یا به کارهای ناپسند و خطر آفرین و هولناک دست می زنند.

از سوی دیگر، اینان نیاز دارند به قدرت و اهمیت خود پی برند و خود را آن چنان که هستند، پذیرا شده، محترم بشمارند و برای خود ارزش و کمال قایل شوند. آنان نیاز به مربیانی دارند که به صورت غیرمستقیم و البته گاهی نیز مستقیم آن ها را به خواسته هایشان برساند و به سوی هدف راهنمایی شان نماید.

توصیه اسلامی در رابطه با طرز برخورد و طرز تلقی از نوجوانان و جوانان این است که آنان را باید چون وزیر و مشاوری برای خود برگزید و در کارها و حوادث، آن ها را هم راه خویش و هم قدم خود به حساب آورد و با مشاوره ها و هدایت ها، آن ها را به تدریج در حل مسائل و مشکلات یاری داد.

همه روان شناسان بین بلوغ و جهش ناگهانی احساسات مذهبی رابطه ای قایل اند و حتی می گویند: نهضت مذهبی در بین آن ها که قبلا نسبت به مذهب لاقید بودند دیده می شود. تمایلات ایمانی و اخلاقی نشو و نماهای مذهبی در آن ها زنده می شود و علاقه مند می کردند تا از علل و مفاهیم آن باخبر شوند.

شکفته شدن تمایلات اخلاقی، آنان را به جست وجوی حق و پی بردن به حقیقت می فرستد و هم آنان را وامی دارد در این سن، به زهد و تقوا و عبادت روی آورند، می کوشند درهای معرفت را به روی خود بگشایند و فطریات نهفته شده را در خود بیدار سازند، عشق به خدا در آنان شدت می یابد و یا احساس قبلی شان درباره خدا متفاوت می گردد، جهش های عارفانه ای در آن ها پدید می آید، روابط انسان با خدا که برای آنان بی مفهوم بوده، در این سن مفهوم پیدا می کند.

به عقیده برخی از روان شناسان (استانلی هال)، این احساسات در حدود شانزده سالگی پیدا می شود. برخی دیگر دوازده سالگی را سن آغاز آن ذکر کرده اند، با این تفاوت که با گذشت عمر، این مساله تشدید می شود و البته هر چه شدیدتر شود، تاثیر ایمان در افکار و اعمال بیش تر می گردد. (۰۷۰)

دوران بلوغ و ایام شباب برای نوبالغان و جوانان دوره توجه شدید به ارزش اشیا و زیبایی های زندگی در شؤون مختلف مادی و معنوی است. بدین روی، اخلاق آنان بر معیار ارزش های زندگی توسعه می یابد و شخصیت شان بر همان اساس رشد می کند.

برای آن که نوبالغان و جوانان به اخلاق حمیده و صفات پسندیده متخلق گردند و شخصیت آن ها به خوبی و شایستگی رشد نماید و در نتیجه، به سعادت واقعی نایل گردند، لازم است همواره به سه نکته اساسی متوجه باشند:

اول. ارزش ایام عمر: جوانان باید بدانند که هر روز از ایام زندگی آنان به منزله یک واحد از مجموع نقد عمر آن هاست. در نظر اولیای گرامی اسلام، خوشبختی و سعادت کامل نصیب کسانی می شود است که از تمام لحظات عمر خود به درستی استفاده کنند و هر روز، به مقدار یک روز بر کمال معنوی و رشد شخصیت انسانی خویش بیفزایند.

دوم: ارزش های زندگی: در نظر بعضی از جوانان، علم و ایمان، فضیلت و تقوا، کار و کوشش و نظایر این ها بزرگ ترین ارزش زندگی است. اینان شخصیت خود را بر وفق این ارزش ها می سازند و سیمای اجتماعی خویش را با دست یافتن به آن ها می آرایند.

امام جواد(ع) از جدش، حضرت علی(ع) حدیث کرده است که فرمود: «معیار ارزش هر انسانی آن چیزی است که وی را نیکو می کند و به او حسن و جمال اجتماعی می بخشد.« (۷۱)

جوانان موظفند با کمک تعالیم الهی و مربیان لایق، ارزش های واقعی و ثمربخش زندگی را به درستی تشخیص دهند و در انتخاب آن ها کمال دقت را معمول دارند و بهترین ایام عمر را در راهی صرف کنند که سرانجام به آنان عز اجتماعی و سعادت انسانی می بخشد.

سوم. حدود ارزش های اخلاقی: نکته دیگری که در رشد صحیح شخصیت جوانان اهمیت بسیار دارد، شناخت اخلاق پسندیده و تمییز آن از صفات ناپسند است. برای آن که جوانان در فراگرفتن اخلاق پسندیده و رشد شخصیت، به خطا نروند و دچار سیئات اخلاقی نشوند، لازم است همواره از تعالیم دینی و برنامه های علمی استفاده کنند و با کمک راهنمایان شایسته و مربیان لایق، در راه پرورش خلقیات خویش قدم بردارند.

وظیفه مربیان نسل جوان این است که برنامه پرورش جوانان را طوری تنظیم نمایند که از طرفی، حاوی تمام ارزش های ایمانی و اخلاقی، علمی، عملی، جسمی، روانی، مادی و معنوی باشد و از طرف دیگر، کیفیت و کمیت مواد برنامه را طوری اندازه گیری کنند که اجرای آن برای جوانان سنگین و طاقت فرسا نباشد، و جد و نشاط آنان را درهم نشکند و به نیرو و قدرتشان آسیب نرساند. (۷۲)

در آیین مقدس اسلام، توانایی و قدرت افراد و همچنین رغبت و نشاط آنان در ادای وظایف عبادی و انجام برنامه های تربیتی، مورد کمال توجه قرار گرفته و این مطلب ضمن آیات و روایات متعددی صریحا خاطر نشان شده است;

»لا یکلف الله نفسا الا وسعها» (بقره: ۲۸۶); خداوند به هیچ کس بیش از قدرت و تواناییش وظیفه ای را محول نمی کند.

»عن ابی عبدالله(ع): قال: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده »; امام صادق(ع) فرمودند: عبادت خدا را با بی میلی به نفس خود تحمیل ننمایید.

نیمی از پیروزی و موفقیت جوانان در رشد شخصیت و نیل به سعادت، بر عهده مربیان لایق و مرتبط به برنامه جامع و متناسبی است که برای آن ها تنظیم می کنند و نیم دیگر بر عهده خود جوانان و مربوط به طرز عمل آنان در اجرای آن برنامه ها.

وظیفه جوانان است که در راه رسیدن به ارزش های زندگی و تامین خوش بختی های مادی و معنوی، از فرصت جوانی استفاده نمایند و نیروی خود را با اندازه گیری صحیح در انجام وظایف مقرر، طبق برنامه تنظیم شده به کار اندازند و موجبات تعالی و رشد شخصیت خویش را از هر جهت فراهم آورند.

جوانان در راه نیل به ارزش های مشروع زندگی، باید مراعات اعتدال و اندازه گیری را بنمایند و از افراط و تفریط بپرهیزند، عبادت به اندازه، کار به اندازه، استراحت به اندازه، ورزش به اندازه، و بالاخره همه چیز را با اندازه گیری صحیح انجام دهند.

اولیای گرامی اسلام: در برنامه های تربیتی خود، به این نکته عنایت کامل نموده و پیروان خویش را در ادای تمام وظایف علمی و عملی، عبادی و اقتصادی و مادی و معنوی از زیاده روی و افراط و نیز از مسامحه کاری و تفریط برحذر داشته اند. (۷۴)

جوانانی که از برنامه های دینی و علمی بی نصیب مانده اند و جوانانی که مربی لایق نداشته و یا داشته ولی به دستورشان عملا بی اعتنا بوده اند، همواره در معرض انحراف های اخلاقی و بیمارهای روانی قرار دارند و احساسات پرشور و حساب نشده جوانی، آنان را به پرتگاه سقوط و تباهی سوق می دهد. (۷۵)

جوانان از یک طرف، به دلیل کمی سن و نارسایی عقل و نداشتن تجربه کافی، مردم را کم تر می شناسند و از نیرنگ های افراد خائن بی اطلاع اند و از طرف دیگر، بر اثر این که فطرت پاک انسانی در نهادشان دست نخورده و سالم مانده است، به همه مردم با چشم خوش بینی می نگرند و تمام افراد را پاک و منزه می پندارند. به علاوه، احساسات تند و افراطی به آنان مجال بررسی و تحقیق نمی دهد و در کارها بی مطالعه تصمیم می گیرند. (۷۶)

یکی از تمایلاتی که در همه جوانان به طور طبیعی وجود دارد و روی شخصیت شان اثر می گذارد، علاقه به کارهای نو و افکار جدید است. جوانان، ناخواسته تمام ممیزات طبیعی و صفات ثابت دوران شباب و اوضاع و احوال اختصاصی زمان خود را منعکس می کنند. آنان شیفته مطالب و مقالات تازه و سبک های نوین روزگار خود می باشند، به سخنان جدید با کمال دقت گوش می دهند و درباره مطالب نو با علاقه فراوان گفت وگو می کنند. (۷۷)

وقتی پیشوای گرامی(ص) آیین جدید الهی و برنامه های نوین مذهبی خود را به مردم عرضه کرد و بزرگ ترین انقلاب سعادت بخش جهانی را پایه گذاری نمود، جوانان با شور و گرمی زایدالوصفی به آن دین مقدس گرویدند و با رهبری پیامبر اکرم(ص) به منظور امحای عقاید غلط و سنن فاسد به پا خاستند و بر اثر مجاهده و کوشش پیگیر خود، توانستند در مدت کوتاهی محیط حجاز را از آن همه پلیدی و ناپاکی تطهیر کنند و جامعه عقب افتاده را به عالی ترین مدارج کمال برسانند.

یکی از مسائلی که لازم است مورد دقت و توجه واقع شود و دانستن آن برای نسل جوان ضرورت دارد، این است که صفات (۷۸)
اخلاقی و عادات اکتسابی، که پایه اساسی و مایه اصلی شخصیت آدمی در ایام جوانی می باشد، قابل تحول و تغییر است. به
عبارت دیگر، تربیت های خوب و بد و عادات پسندیده یا ناپسندی که جوانان آن ها را در دوران کودکی و ایام بلوغ از
محیط خانواده و اجتماع آموخته و بدان ها خو گرفته اند تخلف ناپذیر و غیرقابل اجتناب نیست، بلکه در شرایط مخصوص
و مساعد، ممکن است همه آن صفات تغییر کند و صفات و عادات تازه ای جایگزین آن ها گردد. (۷۹)

ناگفته نماند که عادات خوب و اخلاق پسندیده نیز مانند سیئات اخلاقی تحول پذیر و قابل تغییر می باشد. بنابراین، جوانانی که بر اثر تربیت های صحیح والدین و مربیان شایسته خود، از دوران کودکی خوب و با فضیلت بار آمده اند، مغرور نباشند و گمان نکنند که خلقیات پسندیده آن ها به هر صورت و در هر شرایطی، باقی و پایدار می ماند و برای همیشه خوش بخت و سعادتمند خواهند بود، بلکه معاشرت های بد و محیطهای فاسد می تواند نتایج خوب دوران کودکی را نابود کند و خلق و خوی پسندیده آن ها را به عادات بد و صفات ناپسند تبدیل نماید. (۸۰)

مکتب آسمانی اسلام، که تربیت صحیح و سعادت بخش خود را بر اساس احیای تمایلات عالی انسانی و تعدیل غرایز و خواهش های نفسانی استوار نموده، به وسیله برنامه های علمی و عملی و از راه مراقبت در انجام فرایض دینی و تمرین وظایف عبادی و اخلاقی، پیروان خود را در احراز عادات پسندیده تقوا و مالکیت نفس و نیل به ملکات فاضله عدالت و اخلاق تشویق کرده است. (۸۱)

جوانان به دلیل علایق مذهبی، در مجالسی شرکت می کنند که در آن بحث و گفت وگو مطرح باشد و بدین روی، نقش سازمان های مذهبی و اجتماعات و به خصوص مساجد، در این زمینه، می تواند سرنوشت ساز باشد. هم بر اساس وظیفه انسانی و هم بر اساس تکلیف اسلامی، لازم است به هدایت و راهنمایی آنان پرداخت.

والدین به عنوان اولین مربیان جوان در محیط خانواده، مربیان مدارس در محیط مدرسه و متولیان و گردانندگان امور مساجد به عنوان سومین و عمومی ترین محیط و جامعه تربیتی نقشی مهم و اساسی ایفا می کنند.

تکیه بر مساجد به دلیل نقش تاریخی این پایگاه در زمینه تربیت و تعلیم از یک سو و جنبه دینی و مذهبی آن، که مطابق با فطرت پاک دوران جوانی و نوجوانی است، از سوی دیگر می باشد. بنابراین، یکی از اساسی ترین وظایف والدین و مربیان تشویق و ترغیب قولی و عملی جوانان و نوجوانان به شرکت در برنامه های مساجد است.

گزارشی از یک تحقیق

بی تردید، در زمینه نقش تربیتی مساجد پژوهش هایی انجام گرفته و منابع متعددی منتشر شده است. اما آنچه توسط نگارنده انجام شده پژوهشی است در زمینه برخی عوامل جذب جوانان به مسجد که با نظرخواهی از جوانان صورت گرفته و نتایج قابل توجهی به دست آمده است.

در این تحقیق، عوامل مورد نظر عبارت بودند از: امام جماعت ، وضعیت ظاهری مسجد، کتابخانه مسجد، طولانی نشدن نماز جماعت، هیات امنا، و کانون فرهنگی مستقر در مسجد.

جامعه آماری این تحقیق ۴۳۸ نفر از جوانان مذهبی استان کرمان بودند که از طریق پرسشنامه پاسخ بسته، مورد نظرخواهی قرارگرفتند.

نتایج به دست آمده پس از تجزیه و تحلیل آماری، نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق جوانان وضعیت ظاهری مساجد (نظافت، ساختمان و امکانات مورد نیاز) را مهم ترین عامل جذب خود به مسجد می دانند. طولانی نشدن نمازهای جماعت، ویژگی های امام جماعت، کتابخانه، کانون های فرهنگی، و هیات امنا – به ترتیب – در درجه بعدی از اهمیت قرار دارند. درجه بندی عوامل مزبور بدین قرار است:

۱ وضعیت ظاهری مسجد، ۱/۸۱ درصد;

۲ طولانی نشدن نمازهای جماعت، ۲/۷۲ درصد;

 ۳امام جماعت مسجد، ۸/۶۹ درصد;

۴ کتابخانه مسجد، ۶/۵۵ درصد;

۵ فعالیت کانون های فرهنگی مساجد، ۵۴ درصد;

۶ هیئت امنای مسجد، ۶/۳۶ درصد.

با توجه به نتایج مذکور و بررسی نتایج تحقیقات دیگری که در این خصوص انجام گرفته است، در مجموع راهکارهای عملی ذیل به منظور جذب جوانان به مسجد پیشنهاد می شود:

نکات کاربردی و پیشنهادی

۱ توسعه و ارتقای فعالیت های فرهنگی و سیاسی;

۲ افزودن بر جاذبه های مسجد; مانند برگزاری کلاس های هنری و علمی در رشته های گوناگون، تاسیس مکان های مناسب ورزشی و دعوت از مربیان با تجربه برای آموزش، برگزاری اردوهای سیاحتی و زیارتی ، نمایش فیلم و اجرای تئاتر و مانند آن با رعایت موازین اسلامی.

۳ تقویت مساجد از نظر امکانات ظاهری; مانند رسیدگی به ساختمان مسجد، نظافت و امکانات گرمازا و سرمازا از آن جا که در حال حاضر، بیش تر مساجد زیر نظر مرکز رسیدگی به امور مساجد اداره می شوند، این مرکز می تواند با همکاری نهادهای مستقر در استان ها و شهرستان ها، مانند اداره کل ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و پایگاه های بسیج، به تقویت مادی و معنوی مساجد همت گمارد.

۴ یکی از عوامل مهمی که بر اساس نتایج تحقیق، نقش تعیین کننده ای در جذب نسل جوان دارد، «امام جماعت مسجد» و ویژگی های اخلاقی و رفتاری وی در برخورد با نمازگزاران است. بنابراین، دقت در انتخاب امام جماعت با ویژگی های خاص (خوش رفتاری با جوانان، برخورداری از تقوای کافی و مانند آن) از نکات مهمی است که مرجع اعزام کننده باید مورد نظر قرار دهد.

۵ از عواملی که در جذب نسل جوان به مسجد نقش زیادی دارد، طولانی نشدن نمازهای جماعت است. امام جماعت با در نظر گرفتن این نکته، که جذب و پس از آن حفظ جوانان در مسجد، به ظرافت های خاصی نیاز دارد، باید تلاش نماید تا رعایت حوصله و وقت نمازگزاران، به ویژه قشر جوان، را بنماید.

۶   تشکیل و تقویت کتابخانه مناسب برای مسجد و در اختیار داشتن کتاب های مفید و متنوع یکی دیگر از راهکارهای جذب جوانان به مسجد می باشد. برای جذب و استفاده بیش تر از امکانات کتابخانه، می توان به برگزاری مسابقات کتابخوانی، قصه نویسی و خلاصه نویسی کتاب و مانند آن اقدام کرد.

۷ بیان لطافت هاو ظرافت های نمازهای پیامبر(ص)، ائمه اطهار:، اصحاب والاتبارشان و علمای بزرگوار و رعایت اختصار در نمازهای جماعت;

۸ معرفی نماز به عنوان عالی ترین، زیباترین و رساترین سپاس ها از پروردگار در برابر نعمت های مادی که خداوند به ما عطا فرموده است;

۹ بیان آثار معنوی نماز; مانند این که نماز موجب روشنی چشم رسول خدا(ص) می باشد، نماز موجب دوری انسان از فحشا و منکر است و مانند آن;

 ۱۰تشویق و تحسین جوانان و نوجوانان نمازگزار با اعطای جایزه های متنوع;

۱۱ تبلیغات گسترده درموردنمازوتوجیه فوایدوارزشمندی آن.

در پایان، لازم به ذکر است که مساجد آن گاه خواهند توانست نقش تاریخی خود را در تربیت عبادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایفا کنند که بتوانند مخاطبان خود، به خصوص نسل جوان، را جذب و حفظ نمایند.

پی نوشت ها

۱محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲، ج ۸۲، ص ۱۶۴

۲- ۳محمدبن الحسن، الحر العاملی، وسائل الشیعه، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۴۰۳ ق، ج ۳، ص ۴۲۲ / ج ۱، ص ۲۶۸

۴میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۱۴ ق، ج ۳، ص ۳۶۱

۵محمد بن الحسن الحر العاملی، پیشین، ج ۵، ص ۲۶۳

۶محمد بن سعد،الطبقات الکبری،بیروت،داربیروت،۱۹۸۵ م، ج ۱، ص ۱۴۶

۷محمد بن عمر واقدی،المغازی،بیروت،موسسه الاعلمی،۱۹۸۹م،ص ۱۵۲

۸روح الله الموسوی الخمینی، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۷۰، ج ۱۸، ص ۶۷

۹فضل بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۶۵

۱۰ابی جعفر محمد صدوق، علل الشرایع، نجف، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۵ ق، ج ۲، ص ۳۲۵

۱۱میرزا حسین نوری، پیشین

۱۲محمد بن الحسن حر عاملی، پیشین، ج ۵، ص ۳۷۲

۱۳امام خمینی، در جست وجوی راه از کلام امام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۱،دفتر دوم، ص ۱۹۲

۱۴ ناصر مکارم شیرزای، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳، ج ۷، ص ۳۱۷

۱۵عبدالکریم بی آزار شیرازی، تفسیر کاشف، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۳، ج ۵، ص ۲۹۲

۱۶- ۱۷- ۱۸محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج ۱۰، ص ۲۰۶

۱۹فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ ق، ج ۱۶، ص ۹ – ۱۰

۲۰میرزا حسین نوری، پیشین، ج ۳، ص ۳۵۵ / ج ۳، ص ۳۶۳

۲۱میرزا حسین نوری، پیشین

۲۲ابی جعفر محمد صدوق، الخصال، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲، ج ۱، ص ۴۰ / ج ۳، ص ۴۸۳

۲۳ابی جعفر محمد صدوق، پیشین

۲۴محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۸۳، ص ۳۷۳

۲۵طه الولی،المساجد فی الاسلام،بیروت،دارالعلم للملایین،۱۴۰۹ق،ص ۱۵۹

۲۶- ۲۷- ۲۸- ۲۹- Encyclopedia of Islam, V. 3, P. 317.

۳۰محمد مکی السباعی، نقش کتابخانه های مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامی، ترجمه علی شکویی، ص ۳۲

۳۱- Ibid, V. 3, P. 317.

۳۲- Ibid, V. 3, P. 346.

۳۳ – ۳۴- Ibid, V. 3, P. 348.

۳۵- Abdol – Wahab, Waragal an al – Hadara… V. 1, P. 109

۳۶- Dahman, P. 120

۳۷- Mahir, V. 1, P. 31

۳۸- Muhammad Amin Tawfiq,… 11

۳۹- Ibid, P. 11

۴۰تقی الدین احمد المقریزی، الخطط، لبنان: مکتبه الاحیاء العلوم، بی تا، ج ۲، ص ۲۴۹

۴۱- ۴۲طه، الولی، المساجد فی الاسلام، پیشین، ص ۱۵۹

۴۳- Mahir, oput, V. 1, P. 18

۴۴- Ency clopedia of Islam, V. 3, P. 349

۴۵طه الولی، پیشین، ص ۱۶۲

۴۶- Ibid, V. 3, P. 349

۴۷امام خمینی، پیشین، ص ۳۷ به بعد

۴۸ویلفرد کنت ول اسمیت، اسلام در جهان امروز، ترجمه حسنعلی مهروی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۱

۴۹- ۵۰- ۵۱امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۷۹; ج ۱۸، ص ۲۷۶; ج ۱۷، ص ۶۰

۵۲ذبیح الله صفا، آموزش و دانش در ایران، ص ۶ و ۸

۵۳عبدالرحیم غنیمه، دانشگاه های بزرگ اسلامی، ترجمه نورالله کسایی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۲، ص ۷۱

۵۴احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، القاهره، شرکه طبع الکتب العربیه، ۱۳۱۹ ق، ص ۷۱ و ۷۸

۵۵- ۵۶عبدالرحیم غنیمه، پیشین، ص ۵۸، ص ۶۲

۵۷ابن فضل الله العمری، مسالک الابصار، ج ۱، ص ۱۳۱

۵۸محمد غزالی، فاتحه العلوم، ص ۱۹

۵۹ابوعبدالله محمد بن عمر رازی، مناقب الامام الشافعی، ص ۲۰

۶۰- ۶۱- ۶۲عبدالرحیم غنیمه، پیشین، ص ۶۵

۶۳- علی مبارک، الخطط التوفیقیه، ج ۴، ص ۸۲۷

۶۴- محمدباقر حجتی، اسلام و تعلیم و تربیت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (ع)۱۳۵، ص ۲۸ به نقل از: ادموند کلیفورد باسورث، تاریخ سیستان، ترجمه حسن اندیشه، تهران، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۰

۶۵محمدباقر حجتی، همان، ص ۲۸

۶۶عبدالرحیم غنیمه، پیشین، ص ۷۰

۶۷محمد سلیمان الراوندی، راحه الصدور، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴، ص ۱۸۰ / یاقوت الحموی، معجم الادباء، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی تا، ص ۴۱۵

۶۸تاریخ جدید یزد، ص ۶۷، به نقل از: ذبیح الله صفا، آموزش و دانش در ایران

۶۹- ۷۰علی قائمی، شناخت، هدایت و تربیت نوجوانان، تهران، امیری، ۱۳۶۳

۷۱-«قیمه کل امرء ما یحسنه.» (محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۱۷، ص ۱۰۱)

۷۲محمدتقی فلسفی، گفتار فلسفی; جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۴۸، ص ۴۶ – ۴۸

۷۳محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۸۶

۷۴- ۷۵- ۷۶- ۷۷- ۷۸- ۷۹- ۸۰- ۸۱محمدتقی فلسفی، پیشین، ص ۵۳، ۶۰، ۱۰۵، ۱۰۹، ۱۳۷، ۱۴۲، ۱۴۶

سایر منابع

حسین بن السید احمد الوافی، تاریخ الکوفه، النجف، المکتبه المرتضویه، ۱۳۵۶ ق

ابواسحاق هلال ثقفی، الغمارات، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشار

محمدحسین زوار، جنگ میان دولت مصر و گروه های اسلامی

عباس سعیدی رضوانی، بینش اسلامی و پدیده های جغرافیایی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۶۸

جلال الدین فارسی، انقلاب تکاملی اسلام، تهران، آسیا، ۱۳۵۷

جلال الدین مدنی،تاریخ سیاسی معاصر ایران،قم،دفترانتشارات اسلامی، بی تا

محمد بن محمد النعمان مفید، الارشاد، ترجمه محمدباقر ساعدی، تهران، اسلامیه، ۱۳۶۴

رحیم نوبهار، سیمای مسجد، تهران، ستاد اقامه نماز، ۱۳۷۵

رحیم نوبهار، کوی دوست، تهران، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، ۱۳۷۶مجله مسجد، ش. ۱ – ۳۵

مجله یاد، ش. ۱۸، ۲۰ – ۲۲، ۳۵ – ۳۶

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *