سیر تطورات تاریخی مسجد ۱

برگرفته از کتاب : ساماندهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، نوشته دکتر مهدی ناظمی اردکانی وحمید شریفی زارچی

در دوره‌های مختلف تاریخی، توجه جامعۀ اسلامی به مسجد با فراز و فرودهایی همراه بوده و این مکان قدسی را با تحولاتی روبه رو کرده است. این فرازوفرودها، از عوامل مختلفی سرچشمه گرفته و همیشه یک علت نداشته اند. تغییرات و تبادلات فرهنگی، تغییرات اساسی و رویۀ حاکمان و زمام داران، ظهور رقیبان جدید در کنار مسجد و…، همگی در زمرۀ این علت‌ها و عوامل اند. این تغییرات، غالباً در کارکردهای اصلی مساجد در جامعۀ دینی ظهور و بروز یافته اند. مبتنی بر همین تحولات، می توان دوره‌های گوناگون تاریخی را تصور کرد و هر دوره را موشکافانه تحلیل کرد. در تبیین تحولات مسجد در بستر تاریخ، آنچه بیش از همه رخ می نماید، سه چیز است:

نخست، پایداری حیات مسجد و حضور همیشگی آن در جوامع اسلامی در هر عصر و دوره است.

دوم، تغییرات کارکردی مسجد در هر دوره تاریخی، و فرازوفرود در هر یک از کارکردهای مساجد است؛

و سوم، تغییر تحول در وجهۀ تمدنی مسجد، یعنی ظاهر و قالب آن که غالباً با نحوه معماری و شیوۀ ساخت مساجد مرتبط است (لبخندق، ۱۳۹۲: ۱۶۴).

دوران صدر اسلام؛

سیره حاکمیتی پیامبر اعظم (ص) این دوره، دوره تولد مسجد و رشد و بالندگی آن است که عمدتاً به واسطه نقش آفرینی پیامبر اسلام (ص) و نظارت مستقیم ایشان بر مسجد، این مکان مقدس، به اوج جایگاه خود در جامعه اسلامی دست یافته است. در این دوره، بنا به سیره نبیّ مکرّم اسلام(ص)، مسجد اولین و مهمترین رکن در همبستگی بین امت و رهبر و مرکز تمام تصمیم گیری‌ها و اقداماتی است که حکومت برای اجرای آنها نیازمند حضور و نقش آفرینی آحاد مردم است. اقداماتی نظیر: آموزش نیروهای نظامی، اطلاع رسانی و بسیج عمومی برای مبارزه با توطئه‌های منافقین، تعلیم و تربیت، رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی مؤمنین و… علاوه بر این‌ها پیامبر (ص) به عنوان حاکم اسلامی تمام وظایف و شئون حاکمیتی خود را با محوریت مسجد و در مسجد رتق و فتق می فرمودند؛ در مسجد محکمه قضاوت برپا می کردند، با بزرگان به شور می نشستند، بیت المال را در مسجد تقسیم می فرمودند، دیدارهای سیاسی و دیپلماتیک خود را در مسجد برگزار می نمودند و… . به فراخور کارکرد الگوسازی جامعه مطلوب دینی در مقیاسی کوچک، یکی از ویژگی‌های بارز مساجد این دوره، سادگی معماری و پرهیز از تجمل گرایی افراطی است تا این سبک از معماری و نحوه آرایش مکانی، الگویی برای سادگی توأم با زیبایی در دیگر مکان‌های زندگی جامعه دینی قرار گیرد. پس از ارتحال نبی مکرّم اسلام (ص)، در هر دوره ای متناسب با روحیات و سیاست‌های حاکمان بعدی، کارکردهای حاکمیتی مساجد دستخوش تحولات و تغییرات بسیار زیادی شد که بصورت مختصر مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

دوران فتوحات و آغاز ارتباط مسلمانان با دیگر تمدن‌ها؛

روش خلفای سه گانه، بنی امیه، بنی عباس و… پس از رحلت رسول خدا (ص) و در روزگار خلیفۀ دوم، مرزهای اسلام از هر سو گسترش یافت و جمع کثیری به آیین اسلام گرویدند به گونه ای که در کمتر از نیم قرن فرهنگ اسلامی از غرب تا اسپانیا و از شرق تا هند گسترش یافت و هیچ مذهب و فرهنگی به سرعت اسلام در دنیا گسترش نیافت و ابعاد فرهنگی آن در جوامع مختلف مؤثر واقع نشد. در هر یک از این سرزمین‌های گشوده شده، وجود مرکزی عمومی به نام مسجد که در آن علاوه بر ادای نمازهای یومیه به جماعت و برگزاری آئین‌های جمعه، مسلمانان فاتح بتوانند احکام و مسائل اسلامی را به تازه مسلمانان بیاموزند و نیز در همان محل به امور سیاسی و اجتماعی ایشان رسیدگی کنند، ضروری می نمود. از این رو فاتحان مسلمان، در هرکجا که اسلام گام می نهاد به زودی و بی درنگ به ساختن مسجد یا مساجدی اقدام می کردند (فراهتی، ۱۳۸۲: ۱۷۲). در این دوران، مسجد همچنان پایگاه حکومت و دارای کارکردهای آموزشی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی و نظامی بود و بیشتر امور سیاسی آن روز همچون معرفی خلیفه و بیعت با او، عزل و نصب استانداران و دیگر کارگزاران و مسئولان مملکتی، نشست‌های مشورتی، تحریض و ترغیب مسلمانان برای جهاد با کفار، اعزام نیرو به جبهه‌های نبرد و نیز امور قضائی مانند دادرسی، بازداشت، حبس و اجرای حدود همگی در مسجد صورت می گرفت. در واقع خلفای اول، دوم و سوم دارالخلافه خود را مسجد قرار دادند و با استفاده حداکثری از ظرفیت تجمع و اجتماع مسلمین در جمعه و جماعات، سیاست‌های خود را اعمال و به اهداف خود- فارغ از حق یا ناحق- جامه عمل می پوشاندند. در سایر بلاد اسلامی نیز به واسطه نصب افرادی که غالباً التزامی به اهداف و آرمانهای اسلام ناب نداشتند- نظیر مروان‌ها و معاویه‌ها و…- مسجد آرام آرام بجای آن که مایه اعتلای اسلام و وحدت مسلمین باشد، مرکز توجیه خیانت‌ها و ظلم و ستم فرمانداران و استانداران و عامل تفرقه و اختلاف میان مسلمین بویژه نخبگان جامعه گردید. پس از پیامبر (ص) حکومت، نظارت بر مساجد جزء وظایف اجتناب‌ناپذیر حکومت‌ها محسوب می‌شده و همه حاکمان هرچند که ظالم بوده‌اند و اعتنایی به سایر احکام اسلام نداشته‌اند ولی به مسجد نیازمند بوده‌اند و همه آنها رونق مساجد و شکوه نماز جماعت و جمعه را جزء شکوه و اقتدار خود می‌دانسته‌اند.

ابن خلدون می‌گوید: حاکمان صدر اسلام این وظیفه- وظیفه اداره مساجد- را به کس دیگر محول نمی‌کردند و هنگامی که درباره مساجد عظیمه سخن به میان می‌آورد، می‌گوید: تعیین امام این مساجد برای خطبه و نماز در انحصار حاکم بود و کلیه سیاستگذاری‌های دینی و شرعی چون نماز، قضاء، حسبه و جهاد جزء وظایف امامت کبری که خلیفه می‌باشد قرار داشت و چون نماز عمود دین است و در میان عبادتها از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار می‌باشد. بنابراین امامت صلوه نیز بالاترین شأن باید باشد. حتی بالاتر ازحکم‌رانی (ابن اخوه،‌ ۱۹۳۷: ۲۴). در قرن اول هجری شهر دمشق در سوریه، از سوی امویان مرکز حکومت شد و از مراکز مهم هنرهای اسلامی گردید. در این دوره هرچند مساجد از جهت ایفای نقش عبادی و تبلیغاتی دچار رکود و سستی شده بود؛ اما از لحاظ فعالیت‌های آموزشی، نقش بسیار چشم گیری را به عهده داشت.

در آن روزگار بیشتر مساجد جامع و بزرگ، در مراکز بلاد، همچون مسجد نبوی در مدینه، مسجدالحرام، مساجد کوفه و بصره، مدائن و نیشابور، سیستان، ری و دیگر بلاد، کانون دانش پژوهانی بودند که از دور و نزدیک برای کسب دانش به سوی آن نقاط می شتافتند. برخی از دانش‌های اسلامی چون نحو، کلام و فقه، در این دوره در مساجد شکل گرفت و تکامل یافت. بدین ترتیب در این روزگار، مساجد به عنوان تنها نهادهای آموزش اسلامی، رسالت علمی و پاسداری از مرزهای عقیدتی جوامع اسلامی را به عهده داشت. باید توجه داشت که عملکردهای آموزشی مساجد در روزگار اموی به بحث و بررسی درزمینۀ مسائل دینی محدود نمی شد، بلکه آموزش‌های ابتدائی و امور مربوط به خواندن و نوشتن نیز همچون گذشته غالباّ در مساجد صورت می گرفت چنان که کمیت بن زید، شاعر معروف عصر اموی، در مسجد کوفه کودکان را تعلیم می داد. به این ترتیب مساجد در این دوره به خصوص از زمان عمر بن عبدالعزیز به بعد شاهد درخشان ترین دوره‌های تعلیماتی خود بود. عمر بن عبدالعزیز طی فرمان نامه ای به فقهای زمانش، رسماً اعلام کرده بود که به مردم در مساجد، علوم و معارف اسلامی بیاموزند. همچنین گروه هایی از دانشمندان تابعین را به عنوان معلمان مسائل دینی به شهرها و مراکز بلاد گسیل داشت. به تدریج از این زمان به بعد موجبات ارزش علمی و مرتبه آموزشی مساجد فراهم گردیده و در پرتو فعالیت‌های علمی برخی از دانش‌های اسلامی همچون کلام و فقه نشات گرفته و نضج و تکامل یافت (فراهتی، ۱۳۸۲: ۲۲).

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *