مروری بر واژه شناسی مسجِد و مسجَد

 الف- واژه ی مسجِد و مسجّد در لغت واژه ی مسجد در بعضی از لهجه های قبایل عربی به صورت «مسید» آمده است. قلب حرف جیم به یا در میان عرب های جزیره العرب شایع است. همچنین در اندلس و بلاد مغرب، به مسجد، مسید گفته می شود. با اینکه لفظ مسجد و مشتقات آن مکرر در قرآن آمده است، مستشرق انگلیسی، استانلی لینپول، مسجد را برگرفته از واژه ی meschita ایتالیایی و یا mesgita اسپانیایی می داند.

چنین می نماید که ورود این واژه از سریانی به عربی بعید نیست، چون زبان های عربی و عبری و سریانی و نبطی تقریباً ریشه ی واحدی دارند؛ ولی گفته ی لینپول بعید به نظر می رسد و اگر تشابهی وجود دارد صرفاً تصادفی است یا اینکه از عربی به این زبان ها وارد شده است.

مسجّد به فتح جیم به معنای پیشانی یا اثر سجده و همچنین بر نماز نیز اطلاق شده است.

سیبویه ی نحوی مسجّد به فتح جیم را بر کاری اطلاق کرده است که عنوان عبادت دارد. ابن عربی نیز آن برا به معنای محراب البیوت گرفته است. برخی دیگر نیز به معنای مواضع هفتگانه ای دانسته اند که هنگام سجده بر زمین نهاده می شود. اگر مسجِد به کسر جیم خوانده شود، اسم است برای محل عبادت، خواه در آن سجده بشود یا نشود. در میان زرتشتیان به جای لفظ مسجد لفظ مزگت یا مزکت تلفظ شده است.

ب. واژه ی مسجد در شعر واژه ی مسجد در شعر به دو گونه تعریف شده است:

۱) معنای ظاهری یا صوری

۲) معنای کتابی یا ضمنی در معنای صوری، مسجد به معنای محل سجده در برابر خداوند است اما در بعد ضمنی در شعر، به معنای خاکساری، تواضع و احترام است که مقوله ای کاملاً روحی و قلبی است.

به این شعر حافظ توجه کنید: دوش از مسجد سوی میخانه، آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما واژه هایی چون دوش، میخانه، پیر و یاران طریقت که در کنار مسجد آمده اند، خود به خود مفهوم ظاهری را از مسجد گرفته اند و معنایی ضمنی به آن بخشیده اند. بنابراین هر چند در این بیت مسجد به همان معنای حقیقی و ظاهری خود ( محل سجده) است، اما معنایی گسترده تر دارد.

حافظ در جای دیگری از واژه ی مسجد بهره می گیرد: یا باد آن که خرابات نشین بودم و مست آنچه در مسجدم امروز نبود آنجا بود در این بیت، مسجد به معنای ضمنی یا مجازی به کار رفته است که معنای آن چنین است: یاد آن زمان که من از ظاهر شریعت فارغ بودم، به خیر که در آن حال مقامات و صفاتی داشتم که امروز در سیرت شریعتی و وظاهر مسجدی ام ندارم. گویا حافظ می گوید: در کنار رعایت شریعت و رفتن به مسجد که نماد مقید بودن به شریعت است، به باطن و حقیقت شریعت نیز توجه کنید که مستی نماد آن است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *