برگرفته از کتاب : ساماندهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، نوشته دکتر مهدی ناظمی اردکانی وحمید شریفی زارچی
وقتی مسجد به عنوان محور یک محله قرار گرفت در حقیقت محور خانواده هایی است که در آن محله زیست میکنند و با محوریت مسجد، انسجام اجتماعی مییابند، در تعامل با یکدیگر نیازهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یکدیگر را تأمین میکنند و گویا به یک خانواده تبدیل میشوند. چون مسجد به عنوان خانه خدا، محور ارتباط و انسجام آنها شده است و با خانه خدا پیوند یافته اند، خانواده خدا شده اند. خانه و خانواده هایی انسانی وقتی خانه و خانواده خدایی میشوند که بر محور مسجد که همان خانه خدا است، زندگی خود را شکل دهند و مکان سکونت خود را نیز بر این محور بسازند.
آن نظام اجتماعی که بر محور مسجد شکل بگیرد نظامی متوازن و متعادل است و شهرهایی که بدین ترتیب معماری شوند شهرهایی خواهند بود که با سبک زندگی اسلامی سازگار میشوند. امروز غول شهرهایی که در تمدن افسار گسیخته غرب ساخته شده اند به هیچوجه سازگار با زندگی همراه با آسایش و آرامش انسانها نبوده و نخواهند بود چرا که این شهرها محور پذیر نمی باشند و وحدت و انسجام نمی یابند. نظام همسایگی با خانه خدا، هویت بخش خانههای انسانها و خانوادهها میتواند باشد. وقتی چهل در چهل منزل همسایه مسجد شدند آنگاه حقوق متقابل خانه خدا و خانههای انسانی و صاحبان آنها موضوعیت مییابد و هویت مسجد، هویت بخش همه عرصههای زندگی میشود.
کودکان و نوجوانان باید درس زندگی را در مسجد بیاموزند نه اینکه در نظام آموزش و پرورش غربی به سبک زندگی ناسازگار با سبک زندگی مسجدی تربیت شوند. مسجدی نبودن بخش نسبتاً زیادی از جوانان و مردان و زنان امروز جامعه امان به موجب آن است که آنان در کودکی آموزش زندگی را در مسجد ندیده اند. روحانی به عنوان مدیر اصلی مسجد باید اصلی ترین وظیفه خود را آموزش و تربیت کودکان خانوادههای محله خود بداند و به جای آنکه آنان هرروز روانه کودکستان و دبستانهای تقلیدی و وارداتی نظام غربی شوند، مسجد پذیرای آنان باشد. خانواده مسجد با چنین تحولی در نظام آموزش و پرورش ساخته میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.