برگرفته از کتاب : ساماندهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، نوشته دکتر مهدی ناظمی اردکانی وحمید شریفی زارچی
این دوره با ورود مدنیت مدرن به جهان اسلام و ظهور تمدن غرب از یک طرف و آغاز جنبشهای سیاسی آزادی خواهانه و گاه مبتنی بر اهداف اسلامی در برخی از نقاط جهان اسلام، روبرو است. در ایران میتوان بارزترین جلوه این دوره را دوران مبارزات مربوط به مشروطیت دانست. آز آنجا که در بسیاری از این جنبش ها، حرکتهای سیاسی مردم با گرایشهای مذهبی و دینی آنها گره خورده بود، مسجد به عنوان یکی از اصلی ترین نهادهای مذهبی در جامعه، در فرآیند مبارزات نقش آفرینی کرده است. در مبارزات مشروطه ایران، از آنجا که عالمان و فقیهان شیعه در برهه ای از زمان، نقش ویژه و محوری ای در مبارزات داشتند، پایگاه راهبردی خود را مساجد و حوزههای علمیه قرار دادند. در خارج از ایران نیز افرادی مانند سیدجمال الدین اسدآبادی، حسن البنا، محمد عبده، اقبال لاهوری و… از مسجد به عنوان پایگاهی برای آغاز جنبشهای سیاسی اصلاحی در سدههای اخیر استفاده کرده اند (عابدی جعفری، ۱۳۸۴: ۹۸). به طور کلی، این دوره تاریخی از حیات مسجد را میتوان دوران بازگشت به کارکردهای غیر فردی مسجد برشمرد. در این دوره، زمزمههای احیای مسجد و بازگشت آن به کارکردهای اصیل خود به گوش میرسد، هرچند همچنان تا بلوغ و شکوفایی مسجد فاصله زیادی وجود دارد. از نظر سبک معماری نیز همچنان رویه پیشین وجود دارد و تغییری در جهت گیریهای کلی مسجد سازی مشاهده نمی شود (لب خندق، ۱۳۹۲: ۱۵۷). دوران قبل از انقلاب اسلامی در ایران نگاهی گذرا به سیاستهای فرهنگی در دوران حکومت پهلوی، بیانگر آن است که نوع نگاه به جایگاه مسجد در قاموس سیاست فرهنگی حکومت پهلوی، نگاهی سلبی و تضعیفی است و این حکومت، تلاش زیادی در به حاشیه راندن مسجد، به ویژه در اشکال غیرمستقیم داشته است. این امر پس از اتخاذ اصول سیاست فرهنگی نیز کاملاً مبرهن است، به طوری که شورای عالی فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۷، اصول سیاست فرهنگی کشور را مبتنی بر چهار اصل «فرهنگ برای همه»، «توجه به میراث فرهنگی»، «فراهم کردن بیشترین امکانات برای ابداع، نوآوری فکری، هنری و شناساندن فرهنگ ایران به جهانیان» و «آگاهی از مظاهر فرهنگهای دیگر» ذکر کرده که در آن هیچ اشاره ای به نهاد دین و ارزشهای دینی نشده است. درحالی که نهاد دین و ارزشها و هنجارهای معطوف به آن بخش قابل توجهی از ابعاد هویتی و فرهنگی جامعه ایرانی را شکل میداد. لذا می توان رضاشاه را آغازکنندۀ سیاستها و اقدامات عملی برای دور کردن دین از عرصۀ سیاست و هم چنین محدود ساختن نهادهای دینی مانند مسجد در جامعه دانست (عبدالملکی، سلیمانیساسانی ونادری، ۱۳۹۳: ۸). تأسیس قوۀ قضائیه و استقلال کامل آن از نهاد روحانیت، گسترش آموزش وپرورش و نظام مدرسهای جدید و برچیدن نظام مکتب خانه و روشهای آموزش سنتی مبتنی بر تعالیم دینی، واگذاری مناصب و پستهای اداری و سیاسی به غیر روحانیون و محدودسازی روحانیون برای ورود به سیاست، جلوگیری از هنجارها و نمادهای دینی مانند کشف حجاب، ایجاد آزادی برای هنجارشکنیهای دینی خلاف شرع مانند آزادی شراب فروشی ها، اشاعۀ فرهنگ اختلاط دو جنس مخالف بدون ملاحظۀ محدودیتهای شرعی و امثال اینها نمونه هایی از تلاشهای این دوره برای محدودسازی دین و نمادهای دینی ازجمله مسجد می باشد. رضاشاه و بعد، محمدرضاشاه مجری سیاستهای سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون بودند و در این دوره فعالیتهای مسجد بیشتر محدود به برگزاری آیینهای عبادی نماز جماعت، مجالس ترحیم و سخنرانیها و وعظ دینی به دور از انگیزه سیاسی بود. در این دوره مسجد از عرصۀ عمومی دور شده و کمترین مشارکت در امور سیاسی را داشت. البته نمی توان این نکته را نادیده گرفت که روشنفکران و طبقه متوسط جدید شهرنشین ایرانی که درنتیجه تحولات جدید باارزشهای سنتی و دینی فاصله گرفته اند یا فهم لیبرالی و فردگرایانه از دین دارند، این گروه نیز مسجد را به شیوه ای لیبرالی و سکولار درک و فهم می کنند. از منظر این گروه، دین و نهادهای آن نباید با فشارهای سیاسی یا اجتماعی مسلمانان را وادار به پیروی از هنجارها و باورهای دینی معینی نمایند، بلکه هر فرد باید بتواند به نحو آزادانه خود شیوه رفتاری اش را انتخاب کند. از منظر این گروه، مسجد صرفاً کارکردی نیایشی دارد و آن را پایگاهی برای دیگر کارکردهای مسجد نمی دانند (فاضلی، ۱۳۸۷: ۱۰۹). در این رابطه امام خمینی (ره) به تبیین تلاشهای صورت گرفته جهت حذف نقش محوری مساجد می پردازند: “اسلام در مساجد منزوی بود. با اسم اسلام، اسلام را منزوی کردند. در چهار دیوار مساجد، مساجد بی تحرک. این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم (ص) مرکز جنگها و مرکز سیاستها و مرکز امور اجتماعی و سیاسی بوده، این طور نبوده است که در مسجد پیغمبر (ص) همان مسائل عبادی نماز و روزه باشد؛ مسائل سیاسی اش بیشتر بوده. هر وقت می خواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسیج کنند مردم را برای جنگ ها، از مسجد شروع می کردند این امور را. مع الأسف در دنبال تبلیغات از صدر اسلام یعنی بعد از یک مدتی تا زمان ما، مساجد یک مساجدی شده بود که اسلام در آنجا محکوم می شد. محکوم کردن اسلام به این نیست که کسی بگوید: من اسلام را محکوم می کنم. محکوم کردن اسلام به این است که آن چیزی که اسلام می خواهد، در مسجد زیر پا گذاشته شود” (صحیفه امام، ج ۱۸: ۶۷- ۶۸).
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.